بر تاکها
بر تاکها
خوشه ها خشکیده اند
وپیاله های بی شراب
خاک میخورند
در میخانه های سرد
ساقیان نمی رقصند
وما
برساقیان نمی نگریم
بوسه ای را نمی نگریم
عشقی را نمی نگریم
مطربان نشسته اند
وصدایی
جز سکوت
جز شکست غرور
درهوا نمی پیچد
ما دلشکسته ایم
برهم می نگریم درسکوت
خون می خوریم از درون
وشمشیرهایمان
در قلافها می پوسند
چرا که تاکها خشکیده اند
وساقیان
شرابی نمی یابند
تا جهان را به شادی درآورند
تاکها خشکیده اند
چرا که آبها
در مردابها مرده اند
ودهقانان
برچشمه ی کوه می گریند
#موسی_افتخاری
خوشه ها خشکیده اند
وپیاله های بی شراب
خاک میخورند
در میخانه های سرد
ساقیان نمی رقصند
وما
برساقیان نمی نگریم
بوسه ای را نمی نگریم
عشقی را نمی نگریم
مطربان نشسته اند
وصدایی
جز سکوت
جز شکست غرور
درهوا نمی پیچد
ما دلشکسته ایم
برهم می نگریم درسکوت
خون می خوریم از درون
وشمشیرهایمان
در قلافها می پوسند
چرا که تاکها خشکیده اند
وساقیان
شرابی نمی یابند
تا جهان را به شادی درآورند
تاکها خشکیده اند
چرا که آبها
در مردابها مرده اند
ودهقانان
برچشمه ی کوه می گریند
#موسی_افتخاری
۳۸۳
۲۹ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.