در آخرین سلام در آخرین وداع
در آخرین سلام در آخرین وداع . . . .
در آن غروب سرد در انتظارت بودم . . . . !!
از دور آمدی . . . .
مثل همیشه سنگین و با غرور آمدی . . . .
اما . . . .
برای آخرین سلام . . . .
برای آخرین وداع . . . .
یک شاخه گل سرخ به دستم دادی . . . .
از سردی گل سرخ تنم یخ کرد و لرزید . . . .
آهسته و آرام گل را بوئیدم ،
و به سینه ات آویختم و گفتم:
تقدیم به قلبی که نداشتی . . . .
در آن غروب سرد در انتظارت بودم . . . . !!
از دور آمدی . . . .
مثل همیشه سنگین و با غرور آمدی . . . .
اما . . . .
برای آخرین سلام . . . .
برای آخرین وداع . . . .
یک شاخه گل سرخ به دستم دادی . . . .
از سردی گل سرخ تنم یخ کرد و لرزید . . . .
آهسته و آرام گل را بوئیدم ،
و به سینه ات آویختم و گفتم:
تقدیم به قلبی که نداشتی . . . .
- ۲۳۶
- ۱۷ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط