پارت اخر
که یهووو انگشتای ته تکون خورد سریع رفتم پیش دکتر
؛دکتررررررر
&بلهههه
؛به هوش اومد
&مبارکه بریم ببینیم در چ حاله
ته ویو
با سردردبدی بیدارشدم فقط یادمه داشتم از پله ها میرفتم پایین ک لیز خوردم و افتادم و سیاهی
یهو دیدم کوک با دکتر اومدن ت
&خوب خوابیدی
✓🙃
؛چطوری بیب؟
✓خ. و. بم
؛ ☺️
&خوب من همه چی رو چک کردم وضعیتشم خوبه دیگه میتونه مرخص بشه
✓؛ مرسی
؛ته
✓جانم
؛میگم دلن برا لبات تنگ..(حرفش با برار گرقتن لبای ته رو لبات فک موند اولش تعجب کرد و بعد همراهیش کرد و تا5دیقه ادانه داشت)
؛عاشق مزه لباتم
✓☺️
و در اخر میونگ و جونگ اون دوتا بچه یه دختر و یه پسر به دنیا اوردن ته و کوک هم زندگیه شادی داشتن
ببخشید اگه بد تمون شد
؛دکتررررررر
&بلهههه
؛به هوش اومد
&مبارکه بریم ببینیم در چ حاله
ته ویو
با سردردبدی بیدارشدم فقط یادمه داشتم از پله ها میرفتم پایین ک لیز خوردم و افتادم و سیاهی
یهو دیدم کوک با دکتر اومدن ت
&خوب خوابیدی
✓🙃
؛چطوری بیب؟
✓خ. و. بم
؛ ☺️
&خوب من همه چی رو چک کردم وضعیتشم خوبه دیگه میتونه مرخص بشه
✓؛ مرسی
؛ته
✓جانم
؛میگم دلن برا لبات تنگ..(حرفش با برار گرقتن لبای ته رو لبات فک موند اولش تعجب کرد و بعد همراهیش کرد و تا5دیقه ادانه داشت)
؛عاشق مزه لباتم
✓☺️
و در اخر میونگ و جونگ اون دوتا بچه یه دختر و یه پسر به دنیا اوردن ته و کوک هم زندگیه شادی داشتن
ببخشید اگه بد تمون شد
۲.۵k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.