"آن بالاها
"آن بالاها
هواپیمای بزرگی گیر کرده
لای ابرها"
مردی در کوچه های بن بست می دود
"این پایین ها
کشتی بزرگی گیر کرده
لای تورها"
مردی در کوچه های بن بست می دود
از دست هات بی خبرم
دور مانده ام از همه جا
و دنیا سرخ است پشت این ترافیک
جا مانده ام لای سیم های خاردار
سیم های تلفن
من گیر کرده ام
پشت بوق های ممتد
من از همین کوچه های بن بست
به دشت ها و دامنه های زیادی رسیده ام
درست مثل ماهی سمجی
که می خواست در قوطی کنسرو
شنا کند
#بهزاد_عبدی
هواپیمای بزرگی گیر کرده
لای ابرها"
مردی در کوچه های بن بست می دود
"این پایین ها
کشتی بزرگی گیر کرده
لای تورها"
مردی در کوچه های بن بست می دود
از دست هات بی خبرم
دور مانده ام از همه جا
و دنیا سرخ است پشت این ترافیک
جا مانده ام لای سیم های خاردار
سیم های تلفن
من گیر کرده ام
پشت بوق های ممتد
من از همین کوچه های بن بست
به دشت ها و دامنه های زیادی رسیده ام
درست مثل ماهی سمجی
که می خواست در قوطی کنسرو
شنا کند
#بهزاد_عبدی
۱.۷k
۲۶ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.