دوپارتیتهیونگ
#دوپارتیتهیونگ
درخواستی
Only me and only you
"وایسا":rose
"چی شده؟"
از روی زین اسب پایین اومد.
"بیا پایین":rose
سوفی از زین اسب پایین و به سمت رز اومد.
"اه چی شده؟"
"کیم تهیونگ":rose
"خب"
"دیروز پنجمیم بار تو این هفته بود که با دوستش دنبالمون میکردن":rose
"که چی؟"
"اه تو واقعا نمیفهمی یا خودتو زدی به نفهمی؟؟ اصلا ولش کن":rose
برگشت سمت درخت.
"طناب رو بده":rose
"واسه چی؟"
با چهرهای پوکر برگشت سمتش
"که بندازم دور گردنت.
واسه اینکه از درخت برم بالا دیگه":rose
"برای یاد آوریم که شده
تو یه پرنسسی"
چشمهاش رو داخل حدقه چرخوند
"کی اهمیت میده؟؟ طناب رو بده":rose
غرغر کنان طناب رو برداشت و به رز داد.
رز از درخت بالا رفت. روی شاخش نشست و یه سیب برداشت.
"سیب میخوای؟":rose
"بنداز"
یه سیب دیگه برداشت و برای سوفی پرتاب کرد.
"نمیای بالا؟؟":rose
"نه ممنون. پایین راحتترم"
"ضدحال...":rose
رز، همونطور که روی شاخه درخت نشسته بود پاهاش رو تکون میداد و آواز میخوند که صدایی از پشت سرشون اومد.
"سوفی":rose
"بگو"
از روی درخت اومد پایین
"امروز میشه روز ششم تو این هفته که دنبالمونن"":rose
"مگه آدم کشتیم دنبالمون باشن؟"
"تو خیلی خ....":rose
"سلام. پرنسس پارک":tea
"سلام شاهزاده کیم":rose
"سلام"
"سلام"
رز به سمت اسبش رفت و سوار شد.
"پرنسس":tea
"بله؟":rose
"نظرت راجب یه مسابقه اسب سواری چیه؟":tea
یکم مکث کرد و برگشت.
"چی؟":rose
"تا رودخونه":tea
موهاش رو بست.
"قبوله":rose
درخواستی
Only me and only you
"وایسا":rose
"چی شده؟"
از روی زین اسب پایین اومد.
"بیا پایین":rose
سوفی از زین اسب پایین و به سمت رز اومد.
"اه چی شده؟"
"کیم تهیونگ":rose
"خب"
"دیروز پنجمیم بار تو این هفته بود که با دوستش دنبالمون میکردن":rose
"که چی؟"
"اه تو واقعا نمیفهمی یا خودتو زدی به نفهمی؟؟ اصلا ولش کن":rose
برگشت سمت درخت.
"طناب رو بده":rose
"واسه چی؟"
با چهرهای پوکر برگشت سمتش
"که بندازم دور گردنت.
واسه اینکه از درخت برم بالا دیگه":rose
"برای یاد آوریم که شده
تو یه پرنسسی"
چشمهاش رو داخل حدقه چرخوند
"کی اهمیت میده؟؟ طناب رو بده":rose
غرغر کنان طناب رو برداشت و به رز داد.
رز از درخت بالا رفت. روی شاخش نشست و یه سیب برداشت.
"سیب میخوای؟":rose
"بنداز"
یه سیب دیگه برداشت و برای سوفی پرتاب کرد.
"نمیای بالا؟؟":rose
"نه ممنون. پایین راحتترم"
"ضدحال...":rose
رز، همونطور که روی شاخه درخت نشسته بود پاهاش رو تکون میداد و آواز میخوند که صدایی از پشت سرشون اومد.
"سوفی":rose
"بگو"
از روی درخت اومد پایین
"امروز میشه روز ششم تو این هفته که دنبالمونن"":rose
"مگه آدم کشتیم دنبالمون باشن؟"
"تو خیلی خ....":rose
"سلام. پرنسس پارک":tea
"سلام شاهزاده کیم":rose
"سلام"
"سلام"
رز به سمت اسبش رفت و سوار شد.
"پرنسس":tea
"بله؟":rose
"نظرت راجب یه مسابقه اسب سواری چیه؟":tea
یکم مکث کرد و برگشت.
"چی؟":rose
"تا رودخونه":tea
موهاش رو بست.
"قبوله":rose
- ۱۵.۱k
- ۰۶ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط