اینجا چیک

𝕔𝕦𝕣𝕚𝕠𝕤𝕚𝕥𝕪
𝕔𝕙𝕒𝕡𝕥𝕖𝕣:²
𝕡𝕒𝕣𝕥:²⁸

"اینجا چیک....":𝔼𝕝𝕚𝕫𝕒

"الیزا هیچ چیز اونطو...":𝕜𝕠𝕠𝕜

"من از همه چیز خبر دارم
من میدونم.. همه چیو میدونم":𝔼𝕝𝕚𝕫𝕒

"نه تو اشتباه....":𝕜𝕠𝕠𝕜

"کوک... من میدونم تو مقصر نیستی"

اشک‌هاش بدون اختیار روی گونه‌هاش ریخت

"جونگ‌کوک تقصیر من نیست اون عوضی.. اون.. اون مدار...":𝔼𝕝𝕚𝕫𝕒

"هششششش میدونم... عیبی نداره الیزا..":𝕜𝕠𝕠𝕜

"من معذرت میخوام جونگ‌کوک...":𝔼𝕝𝕚𝕫𝕒

"مشکلی نیست زندگیم.. مشکلی نیست":𝕜𝕠𝕠𝕜

"جونگ‌کوک من...":𝔼𝕝𝕚𝕫𝕒

اشک‌هاش شدت گرفت.
جونگ‌کوک محکم بغلش کردو موهاش رو نوازش کرد.

"هیش... عیبی نداره":𝕜𝕠𝕠𝕜

چشماش به قرصا افتاد.

"الیزا!!":𝕜𝕠𝕠𝕜

با چشم‌های قرمز شده و ملتمسانه نگاهش کرد.

"هوم؟":𝔼𝕝𝕚𝕫𝕒

"اون قرصا...":𝕜𝕠𝕠𝕜

بحث رو سریع عوض کرد و با یه خنده ضایع و چشم‌های اشکی گفت:
"تو چرا هنوز دمه دری؟ بیا تو":𝔼𝕝𝕚𝕫𝕒

جونگ‌کوک چشم هاش رو ریز کرد.

"دارم برات پرنسس... ما امشب کار داریم!!":𝕜𝕠𝕠𝕜

'The end'
______
نمیدونم زنده میمونم یا نه چون حمله کردن بهمون
گفتم این فیک نصفه نمونه👍🏻
دیدگاه ها (۱۴)

#دوپارتی‌تهیونگدرخواستیOnly me and only you"وایسا":rose"چی ش...

#دوپارتی‌تهیونگدرخواستیOnly me and only you"مثل همیشه من برن...

𝕔𝕦𝕣𝕚𝕠𝕤𝕚𝕥𝕪𝕔𝕙𝕒𝕡𝕥𝕖𝕣:²𝕡𝕒𝕣𝕥:²⁷"جونگ‌کوک ما چرا...""خفه‌شو. امروز ...

𝕔𝕦𝕣𝕚𝕠𝕤𝕚𝕥𝕪𝕔𝕙𝕒𝕡𝕥𝕖𝕣:²𝕡𝕒𝕣𝕥:²⁶ "اگه اون چیزی که میخوام.... اونی ک...

تهیونگ : تو که اونجوری فکر نمیکنی  جونگ کوک : دقیقا همونجوری...

ادامه پارت قبل صاف ایستاد و لیوان رو از جونگ کوک گرفت بعد از...

black flower(p,257)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط