شاهنامه ۴۷ کاووس چون جنگ هاماوران به پایان رسید . کاوس پی
#شاهنامه #۴۷ #کاووس #چون جنگ هاماوران به پایان رسید . کاوس پیکی نزد قیصر روم فرستاده و در نامه ای از او خواست تا از نامداران و دلاوران روم که کار کشته و آزموده باشند لشکری فراهم آورده نزد کاوس بفرستد. . قیصر روم پاسخ خود را در نامه ای شاهوار و شایسته نزد کاوس فرستاد و نوشت « پس نامه ای به افراسیاب نوشت که زیاده خواه نباش و به همان توران بسنده کن.
افراسیاب با شنیدن این سخنان بسیار آشفته شدو جنگ سختی شروع شد که در آن بخت از افراسیاب روی برگرداند.و بسیاری از سپاه او کشته شدند.افراسیاب با دادن وعده به ترغیب لشکریان خود به وعده داد هر کس رستم را شکست دهد دختر خویش را به او میدهد و او را به شاهی برمی گزیند.با این سخنان در سپاه توران نیروی جدیدی دمیده شد اما در نتیجه ی نبرد تاثیری نداشت شکت خوردن به سمت توران می گریزد.
کی کاووس به ایران بازگشت و همه به جشن پرداختند.سپس از دلاوران تقدیر کرد
بدین ترتیب دیو بد سرشت برای فریب کی کاووس، خودش را به هیات غلامی در میآورد وبه کاووس میی گویدحالا که تمام روی زمین زیر فرمان تو ست شایسته است که سری هم به آسمان بزنی و ببینی در آسمان ها چه خبر است
با شنیدن این سخنها از زبان دیو، کی کاووس به اندیشه فرو میرود و تحت تاثیر سخنهای دیو بد سرشت تصمیم میگیرد که هر طور که شده به آسمان برود. پس دانشمندان دربار را فرا میخواند و از آنها میخواهد که وسیلهای بسازند که بتواند با آن پرواز کند و ببیند در آسمان چه خبر است. دانشمندان پس انان به این نتیجه میرسند که چند جوجهٔ عقاب را از همان نوزادی آنها را تربیت کنند.
و در این فاصله هم تخت مناسبی برای پادشاه میسازند که در چهار طرفش چهار پایه بلند(نیزه) قرار دارد که در پایین این پایهها می توان قفس عقابها را قرار داد و در بالای آن ها گوشت بره مورد علاقهٔ عقاب ها را، تا عقابهایی که چند روزی گرسنه نگهداری شدهاند برای رسیدن به گوشت و رفع گرسنگی خود، به پرواز در آیند وبدین گونه تخت و بارگاه کی کاوس را نیز با خود به پرواز در آورند. بدین ترتیب تخت پرندهای میسازند که پادشاه بتواند به وسیله آن به آسمان سفر کند و بدین گونه سفر افسانهای آسمانها اغاز میشود
بعد از مدتی پرواز پرندگان خسته شدند و در بیشه ای در آمل بر زمین نشستند.کی کاووس از کار خود پشیمان شد و به نیایش پروردگار پرداخت.
بدین ترتیب با سقوط تخت و عقابهای خسته به زمین,کی کاووس نگون بخت نیز به زمین سقوط میکند.. پس رستم ونامداران برای نجات جان او به آمل میروند، توسط سرداران و پهلوانان ایران زمین رهایی مییابد و پشیمان از کرده خویش سوگند میخورد جان خود و سرنوشت ملتی را بر باد ندهد
افراسیاب با شنیدن این سخنان بسیار آشفته شدو جنگ سختی شروع شد که در آن بخت از افراسیاب روی برگرداند.و بسیاری از سپاه او کشته شدند.افراسیاب با دادن وعده به ترغیب لشکریان خود به وعده داد هر کس رستم را شکست دهد دختر خویش را به او میدهد و او را به شاهی برمی گزیند.با این سخنان در سپاه توران نیروی جدیدی دمیده شد اما در نتیجه ی نبرد تاثیری نداشت شکت خوردن به سمت توران می گریزد.
کی کاووس به ایران بازگشت و همه به جشن پرداختند.سپس از دلاوران تقدیر کرد
بدین ترتیب دیو بد سرشت برای فریب کی کاووس، خودش را به هیات غلامی در میآورد وبه کاووس میی گویدحالا که تمام روی زمین زیر فرمان تو ست شایسته است که سری هم به آسمان بزنی و ببینی در آسمان ها چه خبر است
با شنیدن این سخنها از زبان دیو، کی کاووس به اندیشه فرو میرود و تحت تاثیر سخنهای دیو بد سرشت تصمیم میگیرد که هر طور که شده به آسمان برود. پس دانشمندان دربار را فرا میخواند و از آنها میخواهد که وسیلهای بسازند که بتواند با آن پرواز کند و ببیند در آسمان چه خبر است. دانشمندان پس انان به این نتیجه میرسند که چند جوجهٔ عقاب را از همان نوزادی آنها را تربیت کنند.
و در این فاصله هم تخت مناسبی برای پادشاه میسازند که در چهار طرفش چهار پایه بلند(نیزه) قرار دارد که در پایین این پایهها می توان قفس عقابها را قرار داد و در بالای آن ها گوشت بره مورد علاقهٔ عقاب ها را، تا عقابهایی که چند روزی گرسنه نگهداری شدهاند برای رسیدن به گوشت و رفع گرسنگی خود، به پرواز در آیند وبدین گونه تخت و بارگاه کی کاوس را نیز با خود به پرواز در آورند. بدین ترتیب تخت پرندهای میسازند که پادشاه بتواند به وسیله آن به آسمان سفر کند و بدین گونه سفر افسانهای آسمانها اغاز میشود
بعد از مدتی پرواز پرندگان خسته شدند و در بیشه ای در آمل بر زمین نشستند.کی کاووس از کار خود پشیمان شد و به نیایش پروردگار پرداخت.
بدین ترتیب با سقوط تخت و عقابهای خسته به زمین,کی کاووس نگون بخت نیز به زمین سقوط میکند.. پس رستم ونامداران برای نجات جان او به آمل میروند، توسط سرداران و پهلوانان ایران زمین رهایی مییابد و پشیمان از کرده خویش سوگند میخورد جان خود و سرنوشت ملتی را بر باد ندهد
۳.۱k
۲۱ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.