شوهر دو روزه. پارت۵۹
بلاخره نزدیکای شب بود که رسیدیم خونه.
از ماشین پیاده شدم و با فکر کردن به اینکه(چون مامان لعنتیم منو به تهیونگ فروخت،الان تهیونگ صاحب من حساب میشه یا اربابم؟) دستگیره در رو چرخوندم...
ولی باز نشد😐
دوباره چرخوندم ولی بازم باز نشد...
لج کرده نه؟؟ الان حسابتو میرسم! شروع کردم به کشتی گرفتن با دستگیره در که یهو تهیونگ با کلید کنارم ظاهر شد!
دستگیره بدبخت و ول کردم و با فهمیدن اینکه در قفل بوده از خجالت ذوب شدم...از خجالت چیه؟؟ هنوز به خنگ بودنت پی نبردی ا. ت؟؟؟
تهیونگ همزان با اینکه با کلید قفل در رو باز میکرد، سعی میکرد جلوی خندشو بگیره
وقتی برگشت و بهم نگاه کرد، با دیدن سرخ شدن من از خجالت، ترکید از خنده!!
بلند بلند بهم میخندید!
به من میخندی؟؟؟ حسابتو میرسم!
از موهاش گرفتمو کشیدم و دادش دراومد: ولم کن ولممم کنن ا. ت تروخدا
ولی هنوز خندش تموم نشده بود...ولش میکردم؟ نه!
اینبار بازوش رو گاز گرفتم که یهو دستش رو دورم محکم حلقه کرد!
دستو پا زدم: ولم کننن، له شدممم
تهیونگ ولم کرد و با حالت تحدید دستشو تکون داد: اگه جرئت داری دوباره موهامو بکش!
لبمو کج کردم و خواستم به حالت قهر رومو برگردونم ولی با دیدن اون روی بازوش...عصبی شدم...چه دختر خری جرئت کرده بازوی تهیونگم رو گاز بگیره!!!؟؟؟ هاااا؟؟؟؟
از ماشین پیاده شدم و با فکر کردن به اینکه(چون مامان لعنتیم منو به تهیونگ فروخت،الان تهیونگ صاحب من حساب میشه یا اربابم؟) دستگیره در رو چرخوندم...
ولی باز نشد😐
دوباره چرخوندم ولی بازم باز نشد...
لج کرده نه؟؟ الان حسابتو میرسم! شروع کردم به کشتی گرفتن با دستگیره در که یهو تهیونگ با کلید کنارم ظاهر شد!
دستگیره بدبخت و ول کردم و با فهمیدن اینکه در قفل بوده از خجالت ذوب شدم...از خجالت چیه؟؟ هنوز به خنگ بودنت پی نبردی ا. ت؟؟؟
تهیونگ همزان با اینکه با کلید قفل در رو باز میکرد، سعی میکرد جلوی خندشو بگیره
وقتی برگشت و بهم نگاه کرد، با دیدن سرخ شدن من از خجالت، ترکید از خنده!!
بلند بلند بهم میخندید!
به من میخندی؟؟؟ حسابتو میرسم!
از موهاش گرفتمو کشیدم و دادش دراومد: ولم کن ولممم کنن ا. ت تروخدا
ولی هنوز خندش تموم نشده بود...ولش میکردم؟ نه!
اینبار بازوش رو گاز گرفتم که یهو دستش رو دورم محکم حلقه کرد!
دستو پا زدم: ولم کننن، له شدممم
تهیونگ ولم کرد و با حالت تحدید دستشو تکون داد: اگه جرئت داری دوباره موهامو بکش!
لبمو کج کردم و خواستم به حالت قهر رومو برگردونم ولی با دیدن اون روی بازوش...عصبی شدم...چه دختر خری جرئت کرده بازوی تهیونگم رو گاز بگیره!!!؟؟؟ هاااا؟؟؟؟
- ۵.۸k
- ۳۰ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط