Footsteps of the killer P:1
با خستگی بیش از حد به ۱۲ لپ تاپ کنارش نگاه میکرد.... اون تغریبا ۷۲ ساعت بود که بیدار بود!!. کمی چشم های پف کرده اش رو مالید و وقتی دوباره به لپ تاپ نگاه کرد جیغ بنفشی کشید که کل سختمون تکون خورد.....دوست صمیمیش که کنارش خواب بود بصورت وحشتناکی از خوب پرید و به دختری که حالا داشت وسط اتاق میرقصید نگاه کرد
_چیشده؟؟
دختر با خوشحالی بهش نگاه کرد و با ذوق گفت
_بلاخره گرفتمششش!!.... بلاخره ۲ تا بلیت برای کنسرت بی تی اس گرفتمممممم بلاخره میتونیم باهم بریم کنسرت!!!
حالا دختر دوم بود که داشت جیغ بنفش میکشید و کل ساختمون تکون میخورد....
_ک_کی میریم؟
_ ۲ هفته دیگهههههه
و دوباره جیغ کشیدن
_ب_باید بلیت هواپیما بگیریمممم
_کجا جا گرفتی؟
_جلوی جلوی جلوووووو میتونیم از نزدیک ببینیمشوننننننن
(و جیغ شماره ۳)
_بلاخره.... بلاخره بعد از یک سال کوفتییییی
_خدایا من خوشحال ترین ادم روی زمینممممم
_نخیر! ما خوشبخت ترین ادم های روی زمینیم
(و جیغ شماره ۴)
یکهو قیافه یکی از دختر ها جمع شد..
_ولی ا/ت ما که دیگه برای خریدن بلیت هواپیما پول نداریم؟
_نگران نباش من یه پسر عموی پول دار دارم که قصد داره پس فردا بره کره برای یکسری کار اداری ما هم میتونیم باهاش بریممم
(و جیغ شماره ۵)
_وای بلاخره داریم برای اولین بار از سیسیل خارج میشیمممم!!
(و جیغ شماره ۶)
دختر ها به سرعت نور از اتاق خوابی که اندازه استادیوم فوتبال بود خارج شدن و به سمت اشپز خونه بزرگ خونه رفتن تا بتونن این خوشبختی رو جشن بگیرن... اونا یکسال بود که با هر بار کنسرت بی تی اس تلاش میکردن تا یک بلیت بگیرن و بلاخره بعد از ۳ روز بیدار موندن تونستن با ۱۲ لپ تاپی که از دوست هاشون قرض گرفته بودن ۲ تا بلیط در بهترین قسمت کنسرت که جلوی جلو بود بگیرن... شاید بپرسین اونهمه پول از کجا اوردن... اما باید خیلی رک بهتون بگم که پدر های این دوتا دختر تغریبا ۲ تا از پول دار ترین ادم ها در سیسیل بودن (*سیسیل یک جزیره توی ایتالیاست که توسط مافیا ها اداره میشه*) و خب بعید نیست که این دو نفر انقدری بچه هاشون رو دوست داشته باشن و بهشون پول برای رفتن به کنسرتی که اون دوتا ارزوش رو داشتن بدن (البته که محدودیت هایی برای پول ها وجود داشت برای همین پولشون برای گرفتن بلیط هواپیما تموم شده بود)
_زود باش ا/ت به پسر عموت زنگ بزننن
_باشه هورنت الان...
دختر گوشیش رو در دست گرفت و به پسر عموش زنگ زد
_این وقت شب اگر کار مهمی نداشته باشی میام خفت میکنم ا/ت
و دختر تازه متوجه شد که ساعت عقربه های ساعت عدد ۳ و ۴۵ دقیقه رو نشون میدن
_ببخشید مایک.... میخواستم بهت بگم میشه وقتی داشتی برای خودت بلیط برای کره میگرفتی برای منو هورنت هم بگیری؟؟ از بابام اجازش رو گرفتم...
(نظر و لایک فراموش نشه)
_چیشده؟؟
دختر با خوشحالی بهش نگاه کرد و با ذوق گفت
_بلاخره گرفتمششش!!.... بلاخره ۲ تا بلیت برای کنسرت بی تی اس گرفتمممممم بلاخره میتونیم باهم بریم کنسرت!!!
حالا دختر دوم بود که داشت جیغ بنفش میکشید و کل ساختمون تکون میخورد....
_ک_کی میریم؟
_ ۲ هفته دیگهههههه
و دوباره جیغ کشیدن
_ب_باید بلیت هواپیما بگیریمممم
_کجا جا گرفتی؟
_جلوی جلوی جلوووووو میتونیم از نزدیک ببینیمشوننننننن
(و جیغ شماره ۳)
_بلاخره.... بلاخره بعد از یک سال کوفتییییی
_خدایا من خوشحال ترین ادم روی زمینممممم
_نخیر! ما خوشبخت ترین ادم های روی زمینیم
(و جیغ شماره ۴)
یکهو قیافه یکی از دختر ها جمع شد..
_ولی ا/ت ما که دیگه برای خریدن بلیت هواپیما پول نداریم؟
_نگران نباش من یه پسر عموی پول دار دارم که قصد داره پس فردا بره کره برای یکسری کار اداری ما هم میتونیم باهاش بریممم
(و جیغ شماره ۵)
_وای بلاخره داریم برای اولین بار از سیسیل خارج میشیمممم!!
(و جیغ شماره ۶)
دختر ها به سرعت نور از اتاق خوابی که اندازه استادیوم فوتبال بود خارج شدن و به سمت اشپز خونه بزرگ خونه رفتن تا بتونن این خوشبختی رو جشن بگیرن... اونا یکسال بود که با هر بار کنسرت بی تی اس تلاش میکردن تا یک بلیت بگیرن و بلاخره بعد از ۳ روز بیدار موندن تونستن با ۱۲ لپ تاپی که از دوست هاشون قرض گرفته بودن ۲ تا بلیط در بهترین قسمت کنسرت که جلوی جلو بود بگیرن... شاید بپرسین اونهمه پول از کجا اوردن... اما باید خیلی رک بهتون بگم که پدر های این دوتا دختر تغریبا ۲ تا از پول دار ترین ادم ها در سیسیل بودن (*سیسیل یک جزیره توی ایتالیاست که توسط مافیا ها اداره میشه*) و خب بعید نیست که این دو نفر انقدری بچه هاشون رو دوست داشته باشن و بهشون پول برای رفتن به کنسرتی که اون دوتا ارزوش رو داشتن بدن (البته که محدودیت هایی برای پول ها وجود داشت برای همین پولشون برای گرفتن بلیط هواپیما تموم شده بود)
_زود باش ا/ت به پسر عموت زنگ بزننن
_باشه هورنت الان...
دختر گوشیش رو در دست گرفت و به پسر عموش زنگ زد
_این وقت شب اگر کار مهمی نداشته باشی میام خفت میکنم ا/ت
و دختر تازه متوجه شد که ساعت عقربه های ساعت عدد ۳ و ۴۵ دقیقه رو نشون میدن
_ببخشید مایک.... میخواستم بهت بگم میشه وقتی داشتی برای خودت بلیط برای کره میگرفتی برای منو هورنت هم بگیری؟؟ از بابام اجازش رو گرفتم...
(نظر و لایک فراموش نشه)
۲.۶k
۰۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.