پرسیده بودی چگونه ام

پرسیده بودی چگونه ام ؟!
خواستم بگویم آرامم ، کمی دلتنگ و خیلی عاشق ! و میدانی که جمع این سه ، تنهایی ست.
اما من یک زنم. زنها  بلدند تنهایی های شان را بغل کنند. غصه هایشان را قدم بزنند. حرفهایشان را سکوت کنند. دردهایشان را بکنند یک قرمه سبزی خوش عطر و جا افتاده !
بلدند سردی پیراهن ها را اتو بکشند. چروک خاطره ها را وصله کنند. زن‌ها زندگی کردن شان فرق دارد. عاشقی کردنشان به معصومیت سبزه های کنار جوی آب می ماند.
من کمی بلد شده ام تنهایی هایم را کلمه کنم . دردهایم را اشک کنم و باز بلندبلند بخندمشان.
گفتم : زن‌ها «دوست داشتن» را خوب بلدند. بلدند دوست داشتنشان را تمام روز ، برقصند.
برقصند و باز هم برقصند .
و وقتی تو به خانه برگردی ، خانه پر از دوست داشتن باشد. حتی اگر تو بلد نباشی کلمه اش کنی .
زن‌ها کنار آمدن را خوب بلدند خوب من !

#محبوبه‌احمدی

╭━═━⊰✹♡✹⊱━═━╮
  
╰━═━⊰❀♡❀⊱━═━╯
دیدگاه ها (۰)

کاشت درختان با بدنیا آمدن دختراندر هند یک روستایی وجود داره ...

خورشيد هر روز صبح به خاطر زنده بودن من و تو طلوع مي كند هرگز...

این‌ جا هنوز آفتاب می‌دمد،جوانه می‌روید، عشق می‌بوسد، و چه ز...

اول هفتتون گلبارانسهم امروزتان خوبیسهم زندگیتون عشقسهم قلبتو...

"همزن " و "آبمیوه گیری" ام را از هم جدا کردم .زن و شوهرند و ...

🍁با هر قلمی به هر زبانی از غصه نوشتن ، حال تن زخمی را دارد ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط