عظمت بشر در آن نیست که جنگ بیافریند و بدان وسیله نامی دست

عظمت بشر در آن نیست که جنگ بیافریند و بدان وسیله نامی دست و پا بکند ، این بالندگی را هرگز دوست نمیدارم!
.
"من" آن هایی را دوست میدارم که هرگز به زندان ذلالت تمسخر دیگران گرفتار نمیگردند که با هرگونه شدت عمل متقابلی در قبال افکارشان مسخ شوند و بگویند چه فلانی مزخرفی .
.
دوست نمیدارم آنهایی را که معلول نابود شدن خویش را علت بی سرانجامی جهان قلمداد میکنند و مدام فریاد سر میدهند : " آزادی ، برابری ، برادری".
.
"من" اویی را دوست میدارم که به محاسن زیادی علاقه مند است ، بیماریش را کتمان نمیکند ، حرف مفت نمیزند و اگر هم مورد نقد قرار میگیرد عکس العملش بسیار در خور توجه است.

و صدایی را دوست میدارم که از درون حنجره ای بلند میشود که برای گوش های میلیاردها تن سرسام آور نیست!
.
من " زِبَر زن" را دوست میدارم ، اویی که نجابتش از دور ترین دورترینها نمایان است و موهایش نیز آبشاری به درون دریاچه ای پر از صداقت و سادگی روان!
.
کسانی را دوست میدارم که شاید بشناسید اما نمیدانم که چرا هرگز نمیتوانم برایشان "درخواست دوستی" بفرستم.

"پُســــــــــــــــــــــــــــت"هایی را دوست میدارم که بی آنکه در انتظار لایک های فراوانی بمانند در سکوت غم انگیز "پیج ها" میمانند و بی هیچ "کامنتی" بدرود حیات میگویند.
.
من همه ی آنهایی را که "صلح و دوستی" را از دریچه ی نیمه باز اتاقک "زنانه ای" مینگرند و "نامردانه" به اندرون سپیدی آن سرک میکشند دوست نمیدارم.

بعضی ها چیزهایی دارند که بدان می نازند . چیزهایی که بعضی ها بدان مینازند "ناز" هستند اما همیشه نمیتوان بدان ها "نازید".
"نازها" هم زمانی میمیرند!

از این رو است که دوست نمیدارم که به همین راحتی"نازها" در آستانه ی آفریده شدن بمیرند و گور شوند.
لذا من از آفرینش آخرین " زن " برای آنها سخن میرانم باشد که ننازند تا نمیرند...!
.
دیدگاه ها (۱۶)

گاه تعبیرمان از خویشتن دیگری، دستاویز خیالی خام است . چه کسی...

از آیینه نمیگویم تا رنگپریدگیم رسوایم نکند. تا درب خانه را...

درون من دختریست که چشم هایش در همه ی آینه ها میخندد. دختری ...

در زندگی کسی هست که دیدارش قلب را در سینه نمی لرزاند اما لبخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط