گاه تعبیرمان از خویشتن دیگری دستاویز خیالی خام است چه

گاه تعبیرمان از خویشتن دیگری، دستاویز خیالی خام است . چه کسی می تواند ادعا کند ، همه چیز را می داند؟

گاه تصویر آرمانی مصداق یک عشق، یک قدیس، یک خوبروی، زاده ذهن بیماری می شود که تنها مرضش ، عاشقی است.

گاهی شکست می خوریم از اینکه نتوانسته ایم حس امنیت را برای دیگری ، در نگاهمان تداعی کنیم.

گستاخی آدمی برای چیست؟ کمی منصف باشیم.کمی فکر کنیم. کمی به یکدیگر فرصت بدهیم.

ای دل در نگاه شیرین دیگری، در کلمات مسحور کننده اش، در آرای روشن و بی نقصش، در خنده های مرموزش شاید زمانی هرزه گی بِرویَد بوسه ای از جنس آتش سهمی از سرخی سیبه ممنوع.

شیطان هر روز با آدمی زاده می شود.
همیشه پایمان لغزیده.
کمی که منصف باشیم می فهمیم قضاوت هیچگاه آسان نیست پس
بهانه به دستش ندهیم...
دیدگاه ها (۱۱)

از آیینه نمیگویم تا رنگپریدگیم رسوایم نکند. تا درب خانه را...

این روزها پای احساسم لنگ می زند ومفهوم زنده بودن را نمی توان...

عظمت بشر در آن نیست که جنگ بیافریند و بدان وسیله نامی دست و ...

درون من دختریست که چشم هایش در همه ی آینه ها میخندد. دختری ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط