اه ، لعنتیی .... سلام من کایلی هستم؛ مامور مخفی پلیس، جدی

اه ، لعنتیی .... سلام من کایلی هستم؛ مامور مخفی پلیس، جدیدا قتل های زیادی از جانب یک نفر بهمون گزارش میشه این گزارش ها خیلی زیاد هستن تاحالا همچین موردی رو ندیدم ، راه های مختلفی رو امتحان کردم ولی هنوز سرنخی پیدا نکردیم رئیس هم اطلاعات زیادی برای پیدا کردن مجرم بهم نمیده و فقط میگه که قتل ها روز به روز بیشتر انجام میشه . امروز ۳۰ نفر از افرادمو فرستادم برای بررسی چیزهای مشکوک. امروز میخوام برم به رئیس بگم که باید اطلاعات رو بهم بده وگرنه نمیتونم کاری انجام بدم .
ویو اتاق رئیس-:

(کایلی+رئیس_)
تق .... تق ..... تق
_بیا تو
+رئیس
_باز چیشده.. (کمی اخم)
+د..
_درمورد اون قتل هایی که انجام شده؟
+درسته
_نه نمیتونم اطلاعات رو بهت بدم
+ولی رئیس پس چطوری پیداش کنیم
_هه(پوزخند)
+رئیس من دارم جدی حرف میزنم ، چطور بدون مشخصات دنبالش بگردیم (عصبی)
_کلید رو پرتاب کرد
_این کلید اتاق پرونده هاست (پوزخند)اگه پرونده رو پیداش کردی مشخصات رو پیدا میکنی .
+چرا دارید این کارو میکنید
_فکر میکردم یه مامور مخفی حرفه ای هستی
+هیچ پلیسی این کارو با زیردستاش نمیکنه
_همیشه دنبال این بودم که امتحانت کنم این پرونده به اندازه کافی مناسب تو هست (پوخند) (چقدر پوزخند زد😂🗿)
+کلید رو برداشت
+من پیداش میکنم و بهتوا نشون میدم که میتونم
+داشت میرفت که ....
_صبرکن ...بزارم راهنمایی کنم رنگ پوشه مشکیه و برگه هاش قرمزه
+با حرص اونجا رو ترک کرد.

هاهاها🗿در خماری بمانید ......میدونم خیلی بد شد .