کسی که درخواست داده بود گفت یکم بعد تموم شدن ترس ات رو

" کسی که درخواست داده بود گفت یکم بعد تموم شدن ترس ات رو بنویسم "

+ جیمینی

_ جونم

دختر رفت و رو پاهای جیمین نشست

و پاهای خودشو دور کمرش حلقه کرد و سینشو به سینه جیمین چسبوند..

و صورتشو نوازش میکرد

_ باز چی میخوای بخرم برات

+ عروسک موخوام

_ عروسک؟!

+ اوهوم

_ مگه بچه ای

+ من مگه دختر کوچولوی تو نبودم؟ هنوزم هستم *کیوت*

_ اخخخ من چجوری میتونم تحمل کنم نخورمت جوجه

+ عروسک میخواممممممممممم

_ چه عروسکی میخوای؟

+ امممم.. لبوبو میخواممم.. استیچ میخواممم.. کرای بیبی میخوامممم.. خرس عروسکی میخوامممم.. دیگهههه..

_ لبوبو که داری! پنج تاهم داری

+ خب انرژیشو دارمم کوکاکولا میخوام

_ چشم

+ استیج سایز بزرگ میخواممم.. از تو گنده تر

_ چشم *خنده*

+ یه عروسک پیشی دیدم نرمهههه اونم میخوام

_ دوباره چشم

محکم لباشو بوسید

+ ممنوونممم عشقممم

پسر دستشو زیر لباس دختر برد..

و کمرشو نوازش میکرد

دختر سرشو به سینه جیمین تکیه داد..

و با صدای قلبش احساس ارامش کرد..

+ جیمین

_ جان جیمین

+ اهنگ میخونی برام؟

_ چرا که نه ملکه من

و با صدای دلنشینش شروع کرد اواز خوندن..

دختر تو اوج ارامش بود.. صدای جیمین.. و صدای قلبش.. بغلش.. عطرش..

بوسه ریز روی خط فکش گذاشت

+ دوست دارم.. عاشقتمم.. خیلیی زیاد

_ من چجوری فدای تو نشم بانوی من؟ پرنسس من؟ عمر من؟

+ مرسی که هستی :-)

💘💘
دیدگاه ها (۳)

p¹//فلش بک چندسال قبل//" ات + یونگی _ "+ مامانننننن م: هوم+...

p²یروز عادی.. ات واقعا نیاز داشت با یکی حرف بزنه.. + او.اوپا...

ببینید چه بچه خوبیم فردا امتحان ریاضی و فیزیک دارم نشستم برا...

p⁸وانیلا: دو- سه هفته گذشته بود و جیمین همه کار میکرد تا ات ...

( گناهکار ) ۱۲۴ part جیمین با حس نفس کم آوردن همسرش برای با...

( گناهکار ) ۷۲ part دامنش به دست جیمین بالا زده شد ولی ناباو...

﴿ برده ﴾۱۴. part مادرم نباید انقدر زود از پیشم میرفت تون حق ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط