پارت۱۰🎼
پارت۱۰🎼
هان سو: لی هی رو گرفتم تو بغلم و داشتم میبردمش یهو دیدم صدای شلینک امد و لی هی وایساد نگای لی هی کردم دستام شده بود پر خون
ات: نهههه نهههه لی هی دخترم دخترم هق هق پاشوو
جیهوپ: لی هی افتاد رو زمین لباسش شده بود پر خون
جودانته: مرتیکه عوضی چرا زدیش چرا زدیش فرار کنین فرار کنین
لی هی: مامان هق بابا هان سو من خیلی دوستون دارم مواظب خودتون باشید
جیهوپ: نه نه دخترم تو نباید بمیری نه من من برات یه لباس خوشکل گرفتم باید بپوشی
لی هی: اما بابا هق هق من دیگه نمیتونم پاشم
ات: دخترم دخترم نگران نباش الان میبرمت بیمارستان جیزیت نمیشه
هان سو: خواهر خواهر نه تو نباید منو تنها بزاری لطفا خواهر
لی هی: پدر لطفا نزار داداش بشه مافیا خیلی دوستون دارم...
جیهوپ و ات و هان سو: نه نه لی هی پاشو پاشووووو نمیشه امکان نداره نباید بمیری هق هق هق
جیهوپ: نمیزارم نمیزارم ترکم کنی میبرمت بیمارستان
رسیدیم بیمارستان لی هی رو بردن اورژانس دکترا میگفتن مرده و فایده نداره اما من نمیتونستم تحول کنم که یه بچه دیگم جلوم مردن
ات: جیهوپـــــــــــــــــــــ همش همه اینا تقصیر توعه دختر من الان بخاطر تو اون گوشه اتاق افتاده اون مگه چند سالشه که باید بمیره هاا به من بگو
جیهوپ: قلبم تیکه تیکه شده یود ات کل بدنم رو باناخوناش زخمی کرد اما هیچ کدومشون به اندازه قلبم درد نداشت اخه چراااا چررااا باید دخترم بمیره هق هق
دکتر: نمیشه نجاتش داد زمان مرگش رو ثبت کنید ۱۴/۳۰دقیقه بعد از ظهر
هان سو: دکتر امد
دکتر خواهرم چی شد
دکتر: متسفانه از دستس دادیم تسلیت میگم
ات و جیهوپ و هان سو: نهــــــــــــــــــــــــــــ نمیشهـــــ دخترم دخترم پاشوووووو هق هق دخترم😭
(خوشکلا حمایت یادتون نره تنک)
هان سو: لی هی رو گرفتم تو بغلم و داشتم میبردمش یهو دیدم صدای شلینک امد و لی هی وایساد نگای لی هی کردم دستام شده بود پر خون
ات: نهههه نهههه لی هی دخترم دخترم هق هق پاشوو
جیهوپ: لی هی افتاد رو زمین لباسش شده بود پر خون
جودانته: مرتیکه عوضی چرا زدیش چرا زدیش فرار کنین فرار کنین
لی هی: مامان هق بابا هان سو من خیلی دوستون دارم مواظب خودتون باشید
جیهوپ: نه نه دخترم تو نباید بمیری نه من من برات یه لباس خوشکل گرفتم باید بپوشی
لی هی: اما بابا هق هق من دیگه نمیتونم پاشم
ات: دخترم دخترم نگران نباش الان میبرمت بیمارستان جیزیت نمیشه
هان سو: خواهر خواهر نه تو نباید منو تنها بزاری لطفا خواهر
لی هی: پدر لطفا نزار داداش بشه مافیا خیلی دوستون دارم...
جیهوپ و ات و هان سو: نه نه لی هی پاشو پاشووووو نمیشه امکان نداره نباید بمیری هق هق هق
جیهوپ: نمیزارم نمیزارم ترکم کنی میبرمت بیمارستان
رسیدیم بیمارستان لی هی رو بردن اورژانس دکترا میگفتن مرده و فایده نداره اما من نمیتونستم تحول کنم که یه بچه دیگم جلوم مردن
ات: جیهوپـــــــــــــــــــــ همش همه اینا تقصیر توعه دختر من الان بخاطر تو اون گوشه اتاق افتاده اون مگه چند سالشه که باید بمیره هاا به من بگو
جیهوپ: قلبم تیکه تیکه شده یود ات کل بدنم رو باناخوناش زخمی کرد اما هیچ کدومشون به اندازه قلبم درد نداشت اخه چراااا چررااا باید دخترم بمیره هق هق
دکتر: نمیشه نجاتش داد زمان مرگش رو ثبت کنید ۱۴/۳۰دقیقه بعد از ظهر
هان سو: دکتر امد
دکتر خواهرم چی شد
دکتر: متسفانه از دستس دادیم تسلیت میگم
ات و جیهوپ و هان سو: نهــــــــــــــــــــــــــــ نمیشهـــــ دخترم دخترم پاشوووووو هق هق دخترم😭
(خوشکلا حمایت یادتون نره تنک)
۱۴.۸k
۰۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.