پارت ۹🎼
پارت ۹🎼
جودانته: پس بالاخره امدی
جیهوپ: تو با من مشکل داری پس اونا رو ول کن تا برن
جودانته: نه نمیشه شما همتون بای. با هم از رو دنیا گم شین برین
ات: جیهوپ جیهوپ لطفا بچه هامون رو نجات بده هق هق
جیهوپ: نترسین بچه ها نترسین صحیح وسالم از اینجا میبرمتون بیرون
جودانته: اما فک نکنم اینجوری بشه شما منو به هاک سیاه کشوندین من نمیزارم زنده بمونین
جیهوپ: هرکاری میخوای با من بکن اما بچه ها رو ول کن
هان سو: امروز صبح چون بابا گفت مواظب خودتون باشین به چاقو برداشتم و گذاشتم داخل جیب عقب شلوارم چاقو رو در اوردم و داشتم بند رو میبریدم دستم ازاد شد
جیهوپ: هان سو داشت اون عقب یه کارایی میکرد دیدم که دستشو باز کرد جودانته رو به حرف کشیدم تا دست خواهر و مادرشم باز کنه
ات: هان سو دستشو باز کرد کسی کنار ما نبود و همه رفته بود پیش جو دانته
لی هی: هان سو دستمو باز کرد امدیم فرار کنیم که یهو من پام گیر کرد به صندلی و متوجه شدن داریم فرار میکنیم و یهوو...
جیهوپ: سر جودانته رو گرم کردم تا هان سو دستشون رو باز کنه هان سو دستشون رو باز کرد اما موقعی که امدن فرار کن پای لی هی گیر کرد به صندلی و..
جودانته: پس بالاخره امدی
جیهوپ: تو با من مشکل داری پس اونا رو ول کن تا برن
جودانته: نه نمیشه شما همتون بای. با هم از رو دنیا گم شین برین
ات: جیهوپ جیهوپ لطفا بچه هامون رو نجات بده هق هق
جیهوپ: نترسین بچه ها نترسین صحیح وسالم از اینجا میبرمتون بیرون
جودانته: اما فک نکنم اینجوری بشه شما منو به هاک سیاه کشوندین من نمیزارم زنده بمونین
جیهوپ: هرکاری میخوای با من بکن اما بچه ها رو ول کن
هان سو: امروز صبح چون بابا گفت مواظب خودتون باشین به چاقو برداشتم و گذاشتم داخل جیب عقب شلوارم چاقو رو در اوردم و داشتم بند رو میبریدم دستم ازاد شد
جیهوپ: هان سو داشت اون عقب یه کارایی میکرد دیدم که دستشو باز کرد جودانته رو به حرف کشیدم تا دست خواهر و مادرشم باز کنه
ات: هان سو دستشو باز کرد کسی کنار ما نبود و همه رفته بود پیش جو دانته
لی هی: هان سو دستمو باز کرد امدیم فرار کنیم که یهو من پام گیر کرد به صندلی و متوجه شدن داریم فرار میکنیم و یهوو...
جیهوپ: سر جودانته رو گرم کردم تا هان سو دستشون رو باز کنه هان سو دستشون رو باز کرد اما موقعی که امدن فرار کن پای لی هی گیر کرد به صندلی و..
۱۸.۶k
۰۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.