ⓦⓘⓝⓚ p2
جیمین:چی جیـ... جیهوپ رفته تو کما
یونگی:اره
جیمین:دروغ میگی دوباره قراره یه شوخی بیمزه دیگه راه بندازین جیهوپ کجایی بیا باش من گول خوردم
یونگی:دروغ نمیگم شوخی هم نیست میخوای خودت برو توی بیمارستان
جیمین به سمت پذیرش میره
جیمین:ببخشید آقای جانگ هوسوک کجان
پذیرش:اممم صبر کنید آها ICU
جیمین بدو بدو میره میرسه به ICU جسم بیجون جیهوپ رو میبینه میاد تو
جیمین:خب شوخیه خوبیه آفرین دیگه پاشو بریم
پرستار:آقا دیوونه شدین ایشون رفتن توی کما
جیمین:نه نرفتن
پرستار:آقا چه بخواین چه نخواین رفتن فقط امیدوار باشید از کما بیان بیرون
اشک توی چشمای جیمین جمع میشه از ICU میاد بیرون شروع میکنه به گریه کردن یونگی که داشت از کنارش رد میشد دستش رو گرفت
جیمین:ولم کن بزار برم
یونگی:تو هم حالت بد شد
جیمین:دوست داشتم مثل همیشه به شوخی بگین•
یونگی:اره کاشکی یه شوخی بوداینجوری قشنگ تر بود
جیمین:ولی شوخی نیست
جیمین به گریه میوفته یونگی اونو بقل میکنه خودشم دلش گریه میخواست ولی بخاطر اینکه جیمین بیشتر گریه نکنه جلو خودشو گرفت
یونگی:اشکال نداره به هوش میاد
جیمین:ولی اگه نیاد چی {گریه}
یونگی:میاد میاد مطمعنم که بهوش میاد
دکتر:آقایون چرا اینجا وایسادید
یونگی:دلم میخواد
دکی:پس بفرمائید بیرون
یونگی: مردکه میخوام اینجا وایسم
دکتر:پس
دکتر زنگ زد به حراست بیمارستان یونگی و جیمین رو بیرون کردن
یونگی:اههه لعنت به این بیمارستان
جیمین:هیونگ آروم باش
یونگی:ولم کن
این یکی از فیک مرگ هم غمگین تره
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.