ⓦⓘⓝⓚ p1
ⓦⓘⓝⓚ p1
یونگی نگاهی به تخت انداخت دوباره خاطرات چند ساعت پیش رو مرور میکرد بغض توی گلوش رو قورت داد از اتاق بیرون اومد به سمت حیاط بیمارستان رفت خنده غمگینی کرد سیگارشو روشن کرد که با صدا یه نفر سرش رو بالا برد جیمین رو دید جیمین آغوشش رو باز کرد و یونگی رو بغل کرد یونگی بغضش رو رها کرد و به هقهق افتاد
جیمین:چی شد
یونگی:بعـ.....ـد از اینکه از خونه اومدیم بیرون سوار ماشین شدیم میخواستم بیایم سمت خونه تو کهـ لاستیک ماشین ترکید ، فرمون ماشین از دستم در رفت رفتیم پایین دره
{خونه جیمین توی جنگله}
دیگه نفهمیدم تا 5 ساعت پیش که بهوش امدم که گفتن رفته توی کما
جیمین:چیـ¿
خب فرد مورد نظر که رفته توی کما کیه هرکی درست بگه فیک بعدی رو با درخواست اون مینویسم
ات،نامجون،جیهوپ،جین،تهیونگ،جونگکوک
یونگی نگاهی به تخت انداخت دوباره خاطرات چند ساعت پیش رو مرور میکرد بغض توی گلوش رو قورت داد از اتاق بیرون اومد به سمت حیاط بیمارستان رفت خنده غمگینی کرد سیگارشو روشن کرد که با صدا یه نفر سرش رو بالا برد جیمین رو دید جیمین آغوشش رو باز کرد و یونگی رو بغل کرد یونگی بغضش رو رها کرد و به هقهق افتاد
جیمین:چی شد
یونگی:بعـ.....ـد از اینکه از خونه اومدیم بیرون سوار ماشین شدیم میخواستم بیایم سمت خونه تو کهـ لاستیک ماشین ترکید ، فرمون ماشین از دستم در رفت رفتیم پایین دره
{خونه جیمین توی جنگله}
دیگه نفهمیدم تا 5 ساعت پیش که بهوش امدم که گفتن رفته توی کما
جیمین:چیـ¿
خب فرد مورد نظر که رفته توی کما کیه هرکی درست بگه فیک بعدی رو با درخواست اون مینویسم
ات،نامجون،جیهوپ،جین،تهیونگ،جونگکوک
۱۱.۸k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.