در جاده ها

در جاده ها
به مسافرانی فکر میکنم
که هرگز برنگشته اند
و در کنارتو
به روزهایی که رفته ای
تنهایی ام
اتوبوسی قراضه در راه یک زیارتگاه
تنهایی ام
زنی که موهایش را
می بافد و
می شکافد
می بافد و
می شکافد
می بافد و...
دستم را بگیر عزیزم
از روبه روی آینه ای که خودم را میبینم
تا دره ای که دهانش را باز کرده
فاصله ای نیست...
دیدگاه ها (۱)

نمی خواهم فیلم بازی کنمهنوز زندگی را دوست دارمکه قرص هایم را...

رودخانه ای که می دانستبه دریا نمی ریزدخودش را از دره پرت کرد...

میخواهم فقط به تماشای آنچه می گذرد بنشینممیخواهم خودم را قان...

پارت : ۳۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط