عاشق یه خلافکار شدم پارت
عاشق یه خلافکار شدم پارت ۱۷
تقریبا ۶ ساعت بود که اونجا بودم و از سرما داشتم یخ میزدم
یه گوشه خودمو بغل کرده بودم که صدای کلید انداختن اومد
سریع بلند شدم از جام و دیدم خدمتکاره اومده و داره دنبالم میگره
(خ همون خدمتکار)
خ : ا.ت....ا.ت کجایی ؟
ا.ت : من اینجام
خ : هوفففف کجا بودی یه عالمه دنبالت گشتم ؟
ا.ت : چیکار داری ؟
خ : رئیس گفت ببرمت پیشش
ا.ت : من نمیام
خ : وا....پاشو ببینم لوس نشو
ا.ت : باز میخوام زخمین کنه
خ : حالا هرچی من نمیتونم برم بگم ا.ت نیومد که
ا.ت : خب بگو چی میشه مگه ؟
خ : میکشم
ا.ت : بذار بکشت
اومد و موهامو گرفت و کشون کشون میبردم داخل که رسید به اتاق خودم درو باز کردو هلم داد داخل و درو بست و قفل کرد
ا.ت : چیکار میکنی زنیکه درو وا کن
خ : آماده شو بیا تا ببرمت
ا.ت : ای بابااااااا
لباسمو مرتب کردم موهامو بستم و در زدم گفتم
ا.ت : باز کن دیگه آماده شدم
اومد درو وا کرد و دستمو گرفت بردم تا دم در
در زد
تهیونگ : بیا تو
خ : قربان اوردمش
تهیونگ : بیارش تو
اومد هلم بده داخل که گفتم
ا.ت : خودم پا دارم میرم تو برو زیر غذاتو کم کن نسوزه
یه نگاه خشمگین کرد و رفت منم رفتم تو درو بستم و تعظیم کردم
ا.ت : سلام (تعظیم)
ادامه دارد...
تقریبا ۶ ساعت بود که اونجا بودم و از سرما داشتم یخ میزدم
یه گوشه خودمو بغل کرده بودم که صدای کلید انداختن اومد
سریع بلند شدم از جام و دیدم خدمتکاره اومده و داره دنبالم میگره
(خ همون خدمتکار)
خ : ا.ت....ا.ت کجایی ؟
ا.ت : من اینجام
خ : هوفففف کجا بودی یه عالمه دنبالت گشتم ؟
ا.ت : چیکار داری ؟
خ : رئیس گفت ببرمت پیشش
ا.ت : من نمیام
خ : وا....پاشو ببینم لوس نشو
ا.ت : باز میخوام زخمین کنه
خ : حالا هرچی من نمیتونم برم بگم ا.ت نیومد که
ا.ت : خب بگو چی میشه مگه ؟
خ : میکشم
ا.ت : بذار بکشت
اومد و موهامو گرفت و کشون کشون میبردم داخل که رسید به اتاق خودم درو باز کردو هلم داد داخل و درو بست و قفل کرد
ا.ت : چیکار میکنی زنیکه درو وا کن
خ : آماده شو بیا تا ببرمت
ا.ت : ای بابااااااا
لباسمو مرتب کردم موهامو بستم و در زدم گفتم
ا.ت : باز کن دیگه آماده شدم
اومد درو وا کرد و دستمو گرفت بردم تا دم در
در زد
تهیونگ : بیا تو
خ : قربان اوردمش
تهیونگ : بیارش تو
اومد هلم بده داخل که گفتم
ا.ت : خودم پا دارم میرم تو برو زیر غذاتو کم کن نسوزه
یه نگاه خشمگین کرد و رفت منم رفتم تو درو بستم و تعظیم کردم
ا.ت : سلام (تعظیم)
ادامه دارد...
- ۳۷۸
- ۲۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط