فصل

فصل ۲
پارت ۱۳
ویو ا.ت
باورم نمیشه که اونا اینجان... وضعیت شغلی بابامو میدونستم..ولی فک نمی‌کردم اونا هم تو این مهمونی باشم این مهمونی دوستانه ماله آقای کیم بود که مارو هم دعوت کرد... پدرم اینجا چیکار میکنه..(چهل مین بعد)دیگه نمی‌تونستم تحمل کنم..برای همین رفتم تو حیاط تالار...
ویو یونگی
وقتی دیدم ا.ت رفت چند مین بعد از جمع معذرت خواهی کردم..و گفتم می‌خوام برم دستشویی..رفتم تو حیاط...ا.ت رو دیدم که به آسمونا زل زده..به سمتش قدم برداشتم که....
.................
دوستان سعی میکنم امروز دوتا پارت دیگه بزارم..
دیدگاه ها (۶)

فصل۲پارت ۱۴ویو یونگی تو حیاط تالارکه یکدفعه با حالت گارد برگ...

فصل ۲پارت ۱۵ویو یونگی یونگی:ا.ت من...ا.ت:آقای مین من با گذشت...

فیلم خوب از یونگی نداشتم😅شروع فعالیت✨💫🌈

فصل ۲پارت ۱۲ویو یونگیباورم نمیشد اون ا.ت باشه...چ..چقدر بزرگ...

پارت 12خون تو رگام جم شد....ویو جونگکوک یه نفس عمیق کشیدم بع...

پارت ۸۰ فیک ازدواج مافیایی

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط