Part

Part9

((جونگ کوک))
ایمیل چیه دیگه ?! چه ایمیلی ? گفت گوشیشو گم کرده شاید تو ماشین افتاده باشه .هودی مشکیمو پوشیدمو و کلاهمو سرم گذاشتمو به طرف پارکینگ کمپانی راه افتادم .
× با کدوم ماشین رفتیه بودیم ما?  متفکر خشکم زده بود
جیمین : یا تنها تنها میای گردشششش??
یهو پریدم عقب
× جیمین ترسیدممممم . تو اینجا چیکار میکنی برو بگیر بخواب
جیمین : هه کجایی کاری تهیونگم داره میاد گفت سویچ ماشینو از نامجون کش میره و میاد
ته ته : من امده ام های های
×هیییس دیووونه
جیمین : خب نقشه چیه??
ته ته :ساعت 4 صبحه فقط دو ساعت وقت داریم تا گوشیرو پیدا کنیم
× تو .. شماها از کجا میدونیین دنبال گوشی ا/ت میگردم ?!
ته ته : داداشم کر که نیستیم خودش تو خونه گفت
با زدن ریموت ماشین ، ماشینمونو پیدا کردیم .همه جارو گشتیم زیر صندلی ها حتی جیمین رفت تو کاپوت ماشینم نگاه کرد که خیلی سرش خندیدیم خلاصه همه جارو گشتیم ...
ته ته:  کوک پیداش کردم
×کو کجا بود???
ته ته : بین درو صندلی ایناهاش افتاده بود همین لا
جیمین : ببین رمز داره? 
نگاهی به گوشی انداختم اره رمز داشت
× رمز میخواد
ته ته : خو فضولی نکن بزار فردا برو بهش بده
جیمین : نمیشه . اول باید خودمون ببینیم شاید بشه باهاش راجب ا/ت بیشتر اطلاعات بدست اورد .
× فعلا بریم تو اتاقامون فردا روش کار میکنیم
به سمت اتاقامون رفتیم و یکم بعد زنگ ساعت به صدا درومد و با بقیه رفتیم سراغ انجام کارای روزانمون امروز باید تو استودیو خیلی تمرین میکردیم…
دیدگاه ها (۲)

((ا/ت))ساعت سه صبح بود و بعد رفتن پسرا خوابم نبرد یاد حرف او...

Part10رسیدم . ریه هامو پر از هوا کردمو اروم تا 10 شمردم تا ض...

Part8×ا/ت خوبی? + اا..  ارهه اره ببخشید یهو حواسم پرت شد × ا...

جی هوپ : خب چند سالته ? + تازه 20 سالم تموم شده کوک رنگش پری...

پارت ۸۳ فیک ازدواج مافیایی

سرنوشت"p,19...چشمام خیلی ..‌ خیلی درخشان بود .. بعد از دو می...

"سرنوشت "p,30...۱۰ مین بعد ....ماشین جیهوپ جلوی کلبه ی چوبی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط