((ا/ت))

((ا/ت))
ساعت سه صبح بود و بعد رفتن پسرا خوابم نبرد
یاد حرف اونجو افتادم ایمیلمو باید نگاه میکردم
لبتابو باز کردم وای ارههه یه ایمیل دارم
یعنی چی??? واقعا قبول شدم ??? نوشته برای مرحله دوم باید برم استودیو
وااااای خداااااجون واقعا شد??? 
نه نه ا/ت به خودت بیا ممکنه تو مرحله دوم رد بشی امیدوار نشووو
به سمت تختم رفتم کاش دخترا بیدار بودنو میتونستم بهشون بگم قبول شدم
از هیجان خوابم نمیبرد
ساعت 7 صبح بود که ساعتم زنگ خورد یهو پریدم وای باید تا ساعت 10 خودمو برسونم کمپانی
~ا/تتتتتتتت??? بیدار شو خواهرمم
+لیسوووووووووووووووووو،اونجوووووووووووووووووووو
هر دو متعجب از جیغای من دوییدن تو اتاق
- ا/ت خوبیییی ????
~چیشدههههههه????
+قبول شدممممممممممممممم
-هان?
+ میگم قبول شدمممممممم تو مرحله اول قبول شدم باید ساعت 10 امروز برم برای مرحله دوممممممم
~ خب ما که میدونستیم حتما قبول میشی !
- بعله پس چی!! بدو بدو صبحونه بخور و بعد حاضر شو بریم
سر تکون دادم و دیوییم سر میز و تند تند صبحانمو خوردمو با همون دهن پر گفتم
+ ممن ..دارم میرم شما هم بیاینننننااااااا
- خب وایسا ماهم بیایم باهاتتتت
+ دیر میشه اونجو
~باشه برو ما پشتت میایممم
یه تاکسی گرفتم و به طرف کمپانی حرکت کردم .
#loveme°•