تازه فهمیدم که با مردم مدارا

تازه فهمیدم که با مردم مُدارا
... #مُشکل #است
زندگی کردن کنار کور و کَرها
... #مُشکل #است

پیش از این دنبال راز عاشقی بودم ولی
تازه فهمیدم که حَل این معما
... #مُشکل #است

گُم شدم در نقشها، دیدم که بعد از آن چه قدر
زندگی با نسخه های المثنی
... #مُشکل #است

اینکه لیلا باشی و مردم زُلیخایت کنند
اینکه حَوا باشی و محکوم دنیا
... #مُشکل #است

سالها دور از خودت پنهان شوی در قابها
پُشت لبخند ی بریزی غصه ها را
... #مُشکل #است

این جهان رویای بی پایان مُشتی آرزوست
واقعیت دارد، اما لَمس رویا
... #مُشکل #است

خواستم بَرگَردم از این سرنوشت اما، نشد
بَر خلاف رود رفتن سمت دریا
... #مُشکل #است

زندگی را ای دلِ غمگین من آسان بِگیر
ناگهان دل گفت من می خواهم، اما
... #مُشکل #است
دیدگاه ها (۵)

آن زمآن که عآشق هم بودیم،وقتی سر چیز هآی کوچیک قَهر میکَردیم...

مو پریشان میکنی حالم پریشان میشودخاطرناشادم از زلفت پریشان م...

خری امد به سوی مادر خویشبگفت مادر چرا رنجم دهی بیشبرو امشب ب...

مـــڹ یــڪ #دخٺــــرم...خــالقم به نــــامم ســــوره هایے نا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط