دوستی می گفت بچه که بودم یه جوجه داشتم خیلی دوستش داشت

دوستی می گفت؛ بچه که بودم، یه جوجه داشتم. خیلی دوستش داشتم.
یه روز گرفتمش جلو صورتم باهاش حرف بزنم
که یهو
نوک زد توی چشمم.
خیلی دردم اومد.
تو عالم بچگی کلی بهش فحش دادم.
اما الان میفهمم که تقصیر اون نبود!
تقصیر خودم بود!
هر وقت کسی که شعور و فهم درستی نداره رو به خودت نزدیک کنی حتما بهت آسیب میزنه!
این یه قانونه😊
دیدگاه ها (۵)

دختره بهم گفت ببخشید آقا یه سوال داشتمگفتم اتفاقا منم یه سوا...

بخشی از دفتر خاطرات معصومه بیگلری نظر ملقب به مهتاب @Mahtab....

روز عزیز دل باباهااا😊هووی ماماناا😐ناموس داداشااا😎جیگر شوهراا...

آدمای مجازی و نقد نکنیدآدم هایی هستن که از این کره ی خاکی خس...

سایه های سبز

سفید تر از برق :)(: سیاه تر از خاکستر p6

به نام خدا...پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط