پارت ۹۹
حالا باید چیکار میکردم
& سرورم یه نامه سری هم دارید
و نامه کوچیکی رو داد دستم و احترام گذاشت و رفت
- : ( سلام جیمینا خواهش میکنم خودت بیا تا کوک هم بیاد لطفاااااااااااا
تهیونگ )
خندم گرفت ولی خنده زیاد روی لبام نموند کاش یونگی هم برام نامه میفرستاد
♡ داداشی مننننن
+ زهر مار ترسیدم
♡ اون نامه قشنگت و میدی منم بخونم
+ نه
♡ یااااا میخوام
+ نمیدم
که یهو از پشت یکی نامه رو از دستم کشید بیرون ( اگه گفتین کیه ) برگشتم دیدم کوک داره تای نامه رو باز میکنه
+ کوک پسش بده
* اول بخونم بعد
+ کوکککک
* بیااا نخواستم اصلا
و چشماش پر شد و دویید سمت اتاقش
+ همین و کم داشتم
دنبالش رفتم
+ کوک میتونم بیام تو
ولی هیچ صدایی نیومد نگران شدم و در و باز کردم دیدم کوک روی تختش نشسته پاهاش و جمع کرده توی شکمش و سرش و گذاشته روش
+ کوک نگام کن
* نمیخوام
+ کوک من ناراحتم خیلیم زیاد
& سرورم یه نامه سری هم دارید
و نامه کوچیکی رو داد دستم و احترام گذاشت و رفت
- : ( سلام جیمینا خواهش میکنم خودت بیا تا کوک هم بیاد لطفاااااااااااا
تهیونگ )
خندم گرفت ولی خنده زیاد روی لبام نموند کاش یونگی هم برام نامه میفرستاد
♡ داداشی مننننن
+ زهر مار ترسیدم
♡ اون نامه قشنگت و میدی منم بخونم
+ نه
♡ یااااا میخوام
+ نمیدم
که یهو از پشت یکی نامه رو از دستم کشید بیرون ( اگه گفتین کیه ) برگشتم دیدم کوک داره تای نامه رو باز میکنه
+ کوک پسش بده
* اول بخونم بعد
+ کوکککک
* بیااا نخواستم اصلا
و چشماش پر شد و دویید سمت اتاقش
+ همین و کم داشتم
دنبالش رفتم
+ کوک میتونم بیام تو
ولی هیچ صدایی نیومد نگران شدم و در و باز کردم دیدم کوک روی تختش نشسته پاهاش و جمع کرده توی شکمش و سرش و گذاشته روش
+ کوک نگام کن
* نمیخوام
+ کوک من ناراحتم خیلیم زیاد
- ۹۰۱
- ۱۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط