آب و آتش پارت ۹

رایلا زد به شونه چویا و بعد خودش را جمع کرد
چویا می خواست چیزی بگه: رایلا چیزی می خوای گرفته ای
‌رایلا دل درد دارم :یه سوال نوار داری بهم بدی خیلی حالم خوب نیست
‌چویا نوار فکر کنم جای گذاری کرده ام: فکر کنم ولی برای چی می خوای
‌رایلا (پاهاشو جمع کرد که چویا رد خون رو نبینه): هیچی فقط درد دارم فکر کنم باید شده باشم دیگ
‌چویا چیز .چیز پریود شده نه لطفاً نه دلم امشبم می خواد : مطمئنی که می تونی راه بری
‌رایلا (سعی برای بلند شدن): نه انگاری دیشب از کنترل خارج شدی دیگه امروز نمیشه
‌چویا وای گند زدم چرا زیاده روی کردم(کمک کردن برای بلند شدن رایلا): باشه اوکی بریم دیگه تا تخت به گند نرفته
‌رایلا تقصیر خودته که اینجوری شدم:بچه پرو دیگه نمیزارم این کارها رو باهام بکنی
‌چویا (گذاشتن رایلا جای WC و رفتن و بسته نوار آوردن): بگیر سریع تا لباست رو به گند ندادی
‌رایلا لباسم قرمز شد:آقای پرو بخاطر شما زود تر شدم وگرنه من تا هفته بعد نداشتم( اومدن بیرون )
‌چویا ( کمک کردن به رایلا که بیاد توی هال پذیرایی): باشه خانم معلم میشه درس امروز آروم کردن تو باشه
هردو بی مقدمه شروع کردن به خندیدن

پارت بعد برای فردا هست
#بانگو_استری_داگز #سگ_های_ولگرد_بانگو #چویا_ناکاهارا #فن-فیک #سناریو #انیمه #مانگا
دیدگاه ها (۰)

بچه ها سلام

آب و آتش پارت ۱۰

سلام بچه ها

بچه ها یک سوال دارم

رز سیاه پارت ۴

قهوه تلخ پارت ۵۵ساعت یازده بود ای چویا خاستم بلند شم دل درد ...

شوهر دو روزه. پارت۵0

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط