آب و آتش پارت ۱۰
چویا رایلا رو تا خونه با ماشین برد البته توی بغل خودش
رایلا بخشی از مسیر رو خوابیده بود
چویا سر رایلا رو به سینه اش گذاشته بود
بعضی وقتا پیشونیش رو می بوسید
رسیدن
موقع رفتن رایلا
چویا دست رایلا رو کشید و آنقدر نزدیک بود که ازش
لب گرفت چند بارم زبونش رو توی دهن رایلا چرخ خواند
موقع جدا شدن لایه بزاقی بینشون بود
خداحافظی کردن
رایلا چقدر حال داد حاضرم دوباره انجامش بدم:وای خدا پسره خنگ داشت خودشو خیلی پرو میکرد
چویا همه چیز دختره محشره حتی لب دادنش(موقع رفتن سمت ماشین):دلم دوباره می خواد بچشم مزه لب ها تو
رایلا خیلی اذیتم کرد ولی حال می کردم با کار هاش(رفتن سمت تخت و پریدن روش): دلم می خوادش دلم می خواد باهام حرف بزنه
چویا (رفتن سمت خونه) من ازش خوشم اومده: پس چرا طوری رفتار می کنه که انگار ازم دلخوره یا ناراحته ؟
چند روز بعد
عزیزان شاید بخوام عکس رو عوض کنم نظر بدهید
#بانگو_استری_داگز #بانگو_استری_داگز #چویا_ناکاهارا #فن-فیک #سناریو #انیمه #مانگا
رایلا بخشی از مسیر رو خوابیده بود
چویا سر رایلا رو به سینه اش گذاشته بود
بعضی وقتا پیشونیش رو می بوسید
رسیدن
موقع رفتن رایلا
چویا دست رایلا رو کشید و آنقدر نزدیک بود که ازش
لب گرفت چند بارم زبونش رو توی دهن رایلا چرخ خواند
موقع جدا شدن لایه بزاقی بینشون بود
خداحافظی کردن
رایلا چقدر حال داد حاضرم دوباره انجامش بدم:وای خدا پسره خنگ داشت خودشو خیلی پرو میکرد
چویا همه چیز دختره محشره حتی لب دادنش(موقع رفتن سمت ماشین):دلم دوباره می خواد بچشم مزه لب ها تو
رایلا خیلی اذیتم کرد ولی حال می کردم با کار هاش(رفتن سمت تخت و پریدن روش): دلم می خوادش دلم می خواد باهام حرف بزنه
چویا (رفتن سمت خونه) من ازش خوشم اومده: پس چرا طوری رفتار می کنه که انگار ازم دلخوره یا ناراحته ؟
چند روز بعد
عزیزان شاید بخوام عکس رو عوض کنم نظر بدهید
#بانگو_استری_داگز #بانگو_استری_داگز #چویا_ناکاهارا #فن-فیک #سناریو #انیمه #مانگا
۳.۸k
۲۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.