فیک JIMIN پارت ۸
ا.ت: اممممم....چیزه...خب..م
جیمین: من دوست پسرشم...
ا.ت:😱😱😳😳
یو جانگ: وااای یعنی با یه ایدول قرار میزارییییی؟ خوش ب حالت...
ا.ت: خب...امم..ا....اره😅😅..ی...ی جورایی
جیمین دستشو میزاره دور کمرت بعد میگه...
جیمین: خب اون خیلی خوشگله..مهربون و دوست داشتنیه...
همه با دوست پسراشون میرن و میرقصن...ولی تو موندی چیکار کنی...خب اون دوست پسرت نیست...ولی اگه باهاش نرقصی دوستات بهت شک میکنن
#ذهن_ا_ت
اه...خدا..حالا چیکار کنم...اگه بگم اون دوست پسرم نیست دوستام ازم ما امید میشن...اما اگه نگم...مجبورم باهاش برقصم...وااااای خیلی خجالت میکشم..
# پایان_ذهن_ا_ت
جیمین: بیا برقصیم..من الان دوست پسرتم..
ا.ت: چیییی...وای خدا..تو از کجا فهمیدی من اومدم کلوپ...اصلا چرا خودتو دوست پسر من معرفی کردی...ما فقط به عنوان دوست این یک ماه باهم همکاری کردیم...الان من چیکار کنمممممم...
جیمین: وقتی برسیم خونه همه این سوالاتو جواب میدم..فعلا باید نقشمونو خوب بازی کنیم...بیا
آروم دستشو که به طرفت دراز شده بود گرفتی..با هم رفتیم و با هزار بدبختی رقصیدی...
#ذهن_ا_ت
چرا انقد خوشحاله...اصلا استرس ندارع...ولی...چرا قلبم انقد تند میزنه...هی آروم بزن...الان صداتو میشنوه..
#پایان_ذهن_ا_ت
جیمین تو چشمات نگاه کرد...انگار میخواست یه چیزو بگه ولی روش نمی شد...آروم نگاهش کردی...لبخند مصنوعی زدی و سرتو انداختی پایین...
بعد چند دقیقه خسته شدی و اومدی کنار...مثل اینکه قلبت نمیخواست آروم بزنه...رفتی قسمت دستشویی تا شاید یکم آروم بگیری...
#از_زبون_جیمین
کجا داره میره...حالش خوب نیست؟؟چرا داره با مشت به سینه ـاش میزنه؟؟بهتره برم دنبالش...شاید حالش خوب نباشه...
# پایان_از_زبون_جیمین
رفتی دستشویی و یه آبی به صورتت زدی..خیلی استرس داشتی...داشتی خودت تو آینه میدیدی که جیمین اومد داخل...
>لایک و فالو فراموش نشه لاوم...قراره جالب بشه✨❤️
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #love #تکست_خاص
جیمین: من دوست پسرشم...
ا.ت:😱😱😳😳
یو جانگ: وااای یعنی با یه ایدول قرار میزارییییی؟ خوش ب حالت...
ا.ت: خب...امم..ا....اره😅😅..ی...ی جورایی
جیمین دستشو میزاره دور کمرت بعد میگه...
جیمین: خب اون خیلی خوشگله..مهربون و دوست داشتنیه...
همه با دوست پسراشون میرن و میرقصن...ولی تو موندی چیکار کنی...خب اون دوست پسرت نیست...ولی اگه باهاش نرقصی دوستات بهت شک میکنن
#ذهن_ا_ت
اه...خدا..حالا چیکار کنم...اگه بگم اون دوست پسرم نیست دوستام ازم ما امید میشن...اما اگه نگم...مجبورم باهاش برقصم...وااااای خیلی خجالت میکشم..
# پایان_ذهن_ا_ت
جیمین: بیا برقصیم..من الان دوست پسرتم..
ا.ت: چیییی...وای خدا..تو از کجا فهمیدی من اومدم کلوپ...اصلا چرا خودتو دوست پسر من معرفی کردی...ما فقط به عنوان دوست این یک ماه باهم همکاری کردیم...الان من چیکار کنمممممم...
جیمین: وقتی برسیم خونه همه این سوالاتو جواب میدم..فعلا باید نقشمونو خوب بازی کنیم...بیا
آروم دستشو که به طرفت دراز شده بود گرفتی..با هم رفتیم و با هزار بدبختی رقصیدی...
#ذهن_ا_ت
چرا انقد خوشحاله...اصلا استرس ندارع...ولی...چرا قلبم انقد تند میزنه...هی آروم بزن...الان صداتو میشنوه..
#پایان_ذهن_ا_ت
جیمین تو چشمات نگاه کرد...انگار میخواست یه چیزو بگه ولی روش نمی شد...آروم نگاهش کردی...لبخند مصنوعی زدی و سرتو انداختی پایین...
بعد چند دقیقه خسته شدی و اومدی کنار...مثل اینکه قلبت نمیخواست آروم بزنه...رفتی قسمت دستشویی تا شاید یکم آروم بگیری...
#از_زبون_جیمین
کجا داره میره...حالش خوب نیست؟؟چرا داره با مشت به سینه ـاش میزنه؟؟بهتره برم دنبالش...شاید حالش خوب نباشه...
# پایان_از_زبون_جیمین
رفتی دستشویی و یه آبی به صورتت زدی..خیلی استرس داشتی...داشتی خودت تو آینه میدیدی که جیمین اومد داخل...
>لایک و فالو فراموش نشه لاوم...قراره جالب بشه✨❤️
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #love #تکست_خاص
۴۳.۹k
۲۱ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.