ماه بنفشم

#Maah_Banafsham
‌
#part42
‌
±خوبه
_یه ادرس بفرست پولو برات نقد میفرستم
±تا ساعت چهار میرسه به دستم دیگه؟
_اره،دیگه شمارتو رو گوشیش نبینم
±حله،فقط بفهمم اذیتش کردی یا از زندگی کنار تو راضی نیست دمار از روزگارت در میارم
_اوخی،الن مثلا داری ادای بابا خوبارو در میاری؟؟؟
ببین من زیاد فقط ندارم،قبل چهار پولا به دستت میرسه
اگه بفهمم برگشتی و میخوای دیانا رو اذیت کنی میدم پوستتو وسط حیاط خونم بکنن
±اوکی
بهش مهلت خدافظی هم ندادم و سریع قط کردم
رفتم نشستم رو کاناپه داشتم به این فکر میکردم یه پدر چقدر میتونه پست باشه
هعی دیانای بیچاره
+ارسلان
_جان
+چیشد؟؟
_دیگع باهات کاری نداره،نترس دیگه جرعت نمیکنه تا دو قدمیت بیاد
+ارسلان واقا ازت ممنونم،جبران میکنم
_نیاز به جبران نیست،همینکه پیشم باشیو تنهام نزاری کافیه
+بازم مرسی،میشه بریم خونه ی من؟
_چرا؟
+اینجا هیچ لباسی ندارم،اذیت میشم با این لباسا
_وایسا
رفتم بالا از تو کشوم یه تیشرت لش ور داشتم گذاشتم رو تخت و رفتم پایین
_دیا بالا برات لباس گذاشتم رو تخت،برو ور دار بپوش
+باش
#دیانا:
رفتم بالا دیدم یه تیشرت فقط گذاشته
در رو باز کردم و با یکم صدای بلند گفتم
+ارسلاننننن،شلوار چی بپوشممممممم
اونم مثل من با صدای بلند گفت
_شلوار نمیخواددددد،برات بلندههههه
+اگه کوتاه بود چیییییی
_اشکال ندارههههههه
+چی چیو اشکال ندارههههه منو تو بهم نامحرمیمممممم،خجالت میکشممممممم
_بیا پایین صیغه رو خودم میخونممممممم
+مگه بلدیییییی؟
_میزنم گوگل فقط زودتر بپوش بیااااااا
+باشه الن میاممممممم.....