سال ها بعد

سال ها بعد..
درآستانه ی"چهل سالگی"
بی شک دیگر..
نه'نام خانوادگیت'را به یاد می آورم!
و نه'علایقت'را
فقط
ممکن است..
همان لحظه ای که؛
پسرک جوانم،درحال رانندگیست و اصرار به تکرار همان،آهنگ "معروف" قدیمی دارد..
برای چند لحظه،قلب آرامم به تپش بیفتد!
خنده ی تلخی،گوشه ی لبم،محو شود
و با زمزمه ی پسرم،به گذشته های دوره با "تو" برگردم.
فقط برای چندلحظه..
باهمان آهنگ "معروف" همیشگی
می شود از عشق سال های دوره با "تو" جانی،تازه گرفت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه ها (۱)

عاقلانه کنارگذاشتمت ؛ اماهر بار کهمژه ای می افتدروی گونه امب...

‌ کاش همان بارِ اول که دیدمت،همان جا پیشانی ات را میبوسیدم و...

آنقَدَر مینویسم...که هرجای دنیا لانه کرده باشی،از هر برنامه ...

اسفند که عاشق شویسال را با بوسه تحویل می کنیحتی اگر سال نو،ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط