کاش همان بار اول که دیدمتهمان جا پیشانی ات را میبوسید

‌ کاش همان بارِ اول که دیدمت،همان جا پیشانی ات را میبوسیدم و از این جمله های معروف میگفتم...:
"عزیزِ من...ما به دردِ همدیگر نمیخوریم..."
و تمام
اما ادامه ات دادم...و اشتباه هم ادامه ات دادم...
"خیلی از لباسها،فقط توی اتاق پُرُو قشنگ اند...نباید انتخابشان کرد..."

#علی_قاضی_نظام
دیدگاه ها (۲)

من به بی رحمی "اتفاق" معتقدم. اینکه وقتی میفته، می خواد زندگ...

میدانیدقیقا همه چیز از آن شبی شروع شد که بدونِ "شب بخیر" گفت...

عاقلانه کنارگذاشتمت ؛ اماهر بار کهمژه ای می افتدروی گونه امب...

سال ها بعد..درآستانه ی"چهل سالگی"بی شک دیگر..نه'نام خانوادگی...

وقتی توی دعوا میگن برو بمیر ( درخواستی و اگه کارکتری که میخو...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۳ توی بیمارستان با هم صحبت کردیمهلن : عش...

گناهکار ) ۵۶ part ماشین داخل عمارت پارک جیمین ایستاد یون بیو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط