فرشتگان مرگ part4
4
کوک. میتونی بری...بعد از رفتنش نگاهی به صورت بیجونش انداختم پس تو اتی میتونم ازت استفاده کنم تا از خاندان پارک انتقام بگیرم *نیشخند
تهیونگ. چند ساعتی گذشته بود ولی هنوز بهوش نیومده بود
موهاش رو از توی صورتش زدم کنار
اکوما.پد..پدر لطفا ببخشم...عاحح پدر خوا...خواهش میکنم *نکته:خوابه و داره هزیون میگه آروم و با بغض
تهیونگ. پدر؟شروع کردم به تکون دادنش یااا بیدار شو
اکوما.از خواب پریدم که درد بدی توی پاهام پیچید آخ درد میکنه *بغض و کیوت
تهیونگ.این تازه اولشه خودتو برای چیزای دیگه آماده کن*پوزخند ترسناک
اکوما.بغض گلومو گرفت باید چیکار میکردم ؟فرار؟نه اگه پیدام کنه قطعا میکشتم
جلوی پاهاش زانو زدم که باعث شد چند تا بخیه ها پاره بشه و شروع کنه به خونریزی
اکوما. بزار برم لطفا میخوام یه زندگی عادی رو شروع کنم*گریه
تهیونگ. بلندشو *سرد
اکوما. چی؟میخوای بکشیم نه؟زود باش *همشو با گریه میگه
اکوما. بدونه توجه به پاهام بلند شدم و گفتم
.بکشم...زودباششش *گریه و جیغ
تهیونگ. گردنشو گرفتم و به دیوار چسبوندمش
میخوای بمیری؟ نچ نمیزارم تو قراره یه عالمه شکنجه بشی دختر خوب*خنده های ترسناک یوهاهاها
ات. چشمامو باز کردم و با درد بدی مواجه شد چرخیدم که با اون پسره مواجه شدم هین *از روی تخت میوفته
کوک. ازم میترسی؟*نیشخند
ات. دستمو روی پهلوم گذاشتم و اخ ریزی از دهنم خارج شد....
پایان پارت ۴
گیلیگیلی میدونم مرض دارم جای حساس تمومش میکنم☺️😏
#جونگکوک#تهیونگ#bts#جیمین#یونگی#جین#نامجون#جیهوپ
کوک. میتونی بری...بعد از رفتنش نگاهی به صورت بیجونش انداختم پس تو اتی میتونم ازت استفاده کنم تا از خاندان پارک انتقام بگیرم *نیشخند
تهیونگ. چند ساعتی گذشته بود ولی هنوز بهوش نیومده بود
موهاش رو از توی صورتش زدم کنار
اکوما.پد..پدر لطفا ببخشم...عاحح پدر خوا...خواهش میکنم *نکته:خوابه و داره هزیون میگه آروم و با بغض
تهیونگ. پدر؟شروع کردم به تکون دادنش یااا بیدار شو
اکوما.از خواب پریدم که درد بدی توی پاهام پیچید آخ درد میکنه *بغض و کیوت
تهیونگ.این تازه اولشه خودتو برای چیزای دیگه آماده کن*پوزخند ترسناک
اکوما.بغض گلومو گرفت باید چیکار میکردم ؟فرار؟نه اگه پیدام کنه قطعا میکشتم
جلوی پاهاش زانو زدم که باعث شد چند تا بخیه ها پاره بشه و شروع کنه به خونریزی
اکوما. بزار برم لطفا میخوام یه زندگی عادی رو شروع کنم*گریه
تهیونگ. بلندشو *سرد
اکوما. چی؟میخوای بکشیم نه؟زود باش *همشو با گریه میگه
اکوما. بدونه توجه به پاهام بلند شدم و گفتم
.بکشم...زودباششش *گریه و جیغ
تهیونگ. گردنشو گرفتم و به دیوار چسبوندمش
میخوای بمیری؟ نچ نمیزارم تو قراره یه عالمه شکنجه بشی دختر خوب*خنده های ترسناک یوهاهاها
ات. چشمامو باز کردم و با درد بدی مواجه شد چرخیدم که با اون پسره مواجه شدم هین *از روی تخت میوفته
کوک. ازم میترسی؟*نیشخند
ات. دستمو روی پهلوم گذاشتم و اخ ریزی از دهنم خارج شد....
پایان پارت ۴
گیلیگیلی میدونم مرض دارم جای حساس تمومش میکنم☺️😏
#جونگکوک#تهیونگ#bts#جیمین#یونگی#جین#نامجون#جیهوپ
۴.۲k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.