🤎шум моря🤎
🤎шум моря🤎
Part 23
نگاهی بهش انداختم و با تیکه بهش گفتم .
لیلیت :او چه زود کلاغ هات خبرا رو بهت رسوندن !
از حرفم خنده دندون نمایی کردو روبه کوک کردو گفت
ریونجین :جئون مراقب سنگ شناست باش !
کوک :اون مسافرمنه
بعد ریونجین نگاهی به من انداخت و بعد چند دقیقه انگار که چیزی فهمیده باشه
به من نگاه کردو با تعجب گفت .
ریونجین :ت تو تو بورا هستی ؟
با گفتن اسم واقعیم تنو بدنم یخ زد ! آره درست بود لیلیت اسم واقعی من نبود بورام بود .
خودم و به اون راه زدم و تو چشماش جدی نگاه کردم .
لیلیت :چی میگی تو
کوک این پا اون پا کردو با کلافگی اومد جلو و گفت
کوک :کارت چیه ؟
ریونجین : دنبال کوما میگردم
کوک :نمی دونم کجاست !
ریونجین :آهان خب من برم دیگه
سری تکون دادو برگشت که بره پوزخندی به من زدو رفت .
قلبم تند تند می کوبید پاهام میلرزید لیسا از کنارم رد شدو دستم و کشید دنبالش رفتم و از نردبون بالا رفتم
بعد یک راست به سمت اتاق رفتم .
تا وارد شدم درو بستم و پشت در نشستم اشکم دوباره در اومد یاد حرف پدرم افتادم
که برای آخرین بار دم ساحل بهم گفت :
جیهوپ: اسم تو به هیچ کس نگو و به کسی نگو که دختر منی !
دوبار یاد پدرم افتادم !
اشکام بدون اراده میریخت کم کم از سر گیجه خوابم برد
like 30
kam 6
Part 23
نگاهی بهش انداختم و با تیکه بهش گفتم .
لیلیت :او چه زود کلاغ هات خبرا رو بهت رسوندن !
از حرفم خنده دندون نمایی کردو روبه کوک کردو گفت
ریونجین :جئون مراقب سنگ شناست باش !
کوک :اون مسافرمنه
بعد ریونجین نگاهی به من انداخت و بعد چند دقیقه انگار که چیزی فهمیده باشه
به من نگاه کردو با تعجب گفت .
ریونجین :ت تو تو بورا هستی ؟
با گفتن اسم واقعیم تنو بدنم یخ زد ! آره درست بود لیلیت اسم واقعی من نبود بورام بود .
خودم و به اون راه زدم و تو چشماش جدی نگاه کردم .
لیلیت :چی میگی تو
کوک این پا اون پا کردو با کلافگی اومد جلو و گفت
کوک :کارت چیه ؟
ریونجین : دنبال کوما میگردم
کوک :نمی دونم کجاست !
ریونجین :آهان خب من برم دیگه
سری تکون دادو برگشت که بره پوزخندی به من زدو رفت .
قلبم تند تند می کوبید پاهام میلرزید لیسا از کنارم رد شدو دستم و کشید دنبالش رفتم و از نردبون بالا رفتم
بعد یک راست به سمت اتاق رفتم .
تا وارد شدم درو بستم و پشت در نشستم اشکم دوباره در اومد یاد حرف پدرم افتادم
که برای آخرین بار دم ساحل بهم گفت :
جیهوپ: اسم تو به هیچ کس نگو و به کسی نگو که دختر منی !
دوبار یاد پدرم افتادم !
اشکام بدون اراده میریخت کم کم از سر گیجه خوابم برد
like 30
kam 6
۵.۰k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.