진정한 사랑❤
진정한 사랑❤
P~21
-هیچی نشستم چیشده !؟
+هیچی
-یعنی چی هیچی میدونم یه چیز هس بگو دیگه
+چاگیا بنظرت چتوره میخوای یه روز باهم خوانوادم رو ببینی
-امم...نمیدونم اگه من رو قبول نکنن چی🥺🥲
+ حالا میای ببینیشون هی دارن به من میگن میخوایم عروسمون رو ببسنیم منم میگم نمیدونم
-*خنده *بنظرت بهتر نیس روز عروسی ببیننم نمیدونم کلن
+منم نمیدونم دیگه
-حالا خونه در موردش حرف بزنیم بهتر نیس
+بنظر من هم خوبه باشه پس خونه حرف میزنیم کاری نداری
-نه میتونی بری فقط کی میای
+شب فک کنم کارا زیاد مراقب خودت باش فعلا
-تو هم مراقب خودت باش فعلا
پایان مکالمه:
جیمین:خب..
م.ج:صداش خیلی قشنگه
پ.ج:باید ببینمش باهاش حرف بزن راضیش کن
جیمین:من نمیتونم 😁
پ.ج:یعنی چی نمیتونی تو...
جیمین:میدونم ... ولی....ولش کاری ندارید چون من کار دارم
م.ج:نه پسرم به کارات برس ما دیگه میریم
جیمین:اوکه*رفتن*
جیمین:اه خدا حالا چیکار کنم جینا راضی نمیشه مطمئنم
فلش بک به شب:
ویو جینا:
رو مبل نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم یکی در زد خدمتکار رفت درو باز کرد جیمین بود مستقیم اومد کنارم نشست
جینا:سلام
جیمین:سلام..ً.
جینا:نمیخوای بری حموم الان شام اماده میشه!
جیمین:امم...اره میرم ..ولی دربارش فک کردی
جینا:درباره چ....آهاا اره
جیمین:خب
جینا:فک کنم بهتر باش.....
جیمین:بهتر باشه چی بنظر من که روز عروسی ببین تورو
جینا:بنظر منم اینطوری بهتره اگه بیان اینجا یهو چی
جیمین:اره فردا پدرم میاد اینجا
جینا:چرا🤨
جیمین:برا کارای شرکت یه کاره مهمه
جینا:بگو من اینجا نیستم🤫
جیمین:اوکه پس برو تو کتابخونه کتاب بخون 🤔°ببوسمش نه ولی اخه میخوام ببوسمش🥺°
جینا:نمیری حموم برو حموم شام امادس دیگه هااا
جیمین:باشه تو نمیری حموم
جینا:نه
جیمین:اوکه من رفتم*میبوستش لبشو*
+بعد شام رفتن خوابیدن +
فردا صبح:
ویو جینا:
از خواب.........
🖤💙بچه ها شب یه پارت و بعد یه پارت میزارم نت قط شد دیشب💙🖤
❤حمایت کنید کامنت بزارید لطفا🥺❤
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
P~21
-هیچی نشستم چیشده !؟
+هیچی
-یعنی چی هیچی میدونم یه چیز هس بگو دیگه
+چاگیا بنظرت چتوره میخوای یه روز باهم خوانوادم رو ببینی
-امم...نمیدونم اگه من رو قبول نکنن چی🥺🥲
+ حالا میای ببینیشون هی دارن به من میگن میخوایم عروسمون رو ببسنیم منم میگم نمیدونم
-*خنده *بنظرت بهتر نیس روز عروسی ببیننم نمیدونم کلن
+منم نمیدونم دیگه
-حالا خونه در موردش حرف بزنیم بهتر نیس
+بنظر من هم خوبه باشه پس خونه حرف میزنیم کاری نداری
-نه میتونی بری فقط کی میای
+شب فک کنم کارا زیاد مراقب خودت باش فعلا
-تو هم مراقب خودت باش فعلا
پایان مکالمه:
جیمین:خب..
م.ج:صداش خیلی قشنگه
پ.ج:باید ببینمش باهاش حرف بزن راضیش کن
جیمین:من نمیتونم 😁
پ.ج:یعنی چی نمیتونی تو...
جیمین:میدونم ... ولی....ولش کاری ندارید چون من کار دارم
م.ج:نه پسرم به کارات برس ما دیگه میریم
جیمین:اوکه*رفتن*
جیمین:اه خدا حالا چیکار کنم جینا راضی نمیشه مطمئنم
فلش بک به شب:
ویو جینا:
رو مبل نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم یکی در زد خدمتکار رفت درو باز کرد جیمین بود مستقیم اومد کنارم نشست
جینا:سلام
جیمین:سلام..ً.
جینا:نمیخوای بری حموم الان شام اماده میشه!
جیمین:امم...اره میرم ..ولی دربارش فک کردی
جینا:درباره چ....آهاا اره
جیمین:خب
جینا:فک کنم بهتر باش.....
جیمین:بهتر باشه چی بنظر من که روز عروسی ببین تورو
جینا:بنظر منم اینطوری بهتره اگه بیان اینجا یهو چی
جیمین:اره فردا پدرم میاد اینجا
جینا:چرا🤨
جیمین:برا کارای شرکت یه کاره مهمه
جینا:بگو من اینجا نیستم🤫
جیمین:اوکه پس برو تو کتابخونه کتاب بخون 🤔°ببوسمش نه ولی اخه میخوام ببوسمش🥺°
جینا:نمیری حموم برو حموم شام امادس دیگه هااا
جیمین:باشه تو نمیری حموم
جینا:نه
جیمین:اوکه من رفتم*میبوستش لبشو*
+بعد شام رفتن خوابیدن +
فردا صبح:
ویو جینا:
از خواب.........
🖤💙بچه ها شب یه پارت و بعد یه پارت میزارم نت قط شد دیشب💙🖤
❤حمایت کنید کامنت بزارید لطفا🥺❤
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
۳.۴k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.