📚 داستان کوتاه
📚 #داستان_کوتاه
هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه به استثنای یکی که ابدا رقص هزارپا را دوست نداشت:
یک لاک پشت حسود...
او یک نامه به هزارپا نوشت: ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شما هستم و میخواهم بپرسم چگونه می رقصید.
آیا اول پای 228 را بلند می کنید و بعد پای شماره 59 را؟
یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره 499 آغاز می کنید؟
در انتظار پاسخ هستم.
با احترام تمام، لاک پشت.
هزارپا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه میکند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند میکند؟ و بعد از آن کدام پا را؟
متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد...
❗️سخنان بیهوده ی دیگران از روی بدخواهی وحسادت، میتواند بر نیروی تخیل ما غلبه کرده و مانع پیشرفت و بلند پروازی ما شود❗️
هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه به استثنای یکی که ابدا رقص هزارپا را دوست نداشت:
یک لاک پشت حسود...
او یک نامه به هزارپا نوشت: ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شما هستم و میخواهم بپرسم چگونه می رقصید.
آیا اول پای 228 را بلند می کنید و بعد پای شماره 59 را؟
یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره 499 آغاز می کنید؟
در انتظار پاسخ هستم.
با احترام تمام، لاک پشت.
هزارپا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه میکند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند میکند؟ و بعد از آن کدام پا را؟
متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد...
❗️سخنان بیهوده ی دیگران از روی بدخواهی وحسادت، میتواند بر نیروی تخیل ما غلبه کرده و مانع پیشرفت و بلند پروازی ما شود❗️
۱۳.۹k
۲۵ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.