بعداز مآه ها میآیی

بَعداَز مآه ها می‌آیی..
میبینی کِه عِشقِ کُهنِه‌اَت
سَر بآز کَردِه..اَما مَن دیگَر
هَمان مَنِه دیرین نیستَم..
قَهقَهِه‌هایِ شیرینَم
شُدِه اَند یِک مُشت هِق‌هقِ خَراش‌دَهَندِه!
وُجودی تآریک بِه وُجودَم پِیوَند خوردِه..
گیسوانِ بُلَندَم
دیگَر سَرِ جآیَش نیست..
[رُبودِه شُدِه]..
سَردَرد هآیِ عَجیب
کِه ستونِ فَقراتَم را می‌لَرزانَند،
شَب هآیِ مَرا دُنبآل می‌کُنَند..
مَن تَنها مینِویسَم..
مینِویسَم کِه چِطور مَرا
بِه بآد سِپُردی تآ دیگَر
دَر تو جایی نَداشتِه بآشَم..
مینِویسَم چِطور قَطرِه‌قَطرِه‌یِ خونَم را
دَر شیشِه ای ریختی‌و
گُذاشتی کُنجِ دِلَت تآ
هَر وَقت کِه خَستِه شُدی اَز اَفکآرِ خَفَقآن آوَرَم شیشِه‌یِ عُمرَم را بِشکَنی و
بوم..!!
مَن غُبآری بِشَوَم‌و
بِه نآکُجا آباد پَرواز کُنَم..
مینِویسَم کِه چِطور
رویآهایَم پوسیدِه شُدَند..
دیدگاه ها (۱)

بیا تمامشـ کنیمـ....همہ چیز را....کهـ نہ من سد راه تـو باشمـ...

این چندمین شب است که بیدار مانده امآن گــونه ام که خـــواب ق...

وقتی خستم...وقتی کلافم...وقتی دلتنگم...بشقاب ها را نمیشکنم.....

چه سخت می گذرد این روزگار سخت ... وقتی که سخت می شکند این بغ...

افتخار ربوده شدننور ماه به آرامی به جای جای راهروی بزرگ می‌ت...

"تعقیب در جنگل"جنگل تاریک بود، اما رد کیونگ را میشد دید: شاخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط