اولین پارت داستانمو میخوام بدمم
اولین پارت داستانمو میخوام بدمم
(پارت ۱)
از زبون هیمیکی:قرار بود سویچیرو منو خونه ی خودشون دعوت کنه چند ساعتی قرار بود با هم خوش بگذرونیم راستشو بخوای من خیلی هیجان زده ام که میخوام برم پیش سویچیرو چون من از اون خوشم میومد خیلی پسر جذابی بود همه دختر های مدرسه عاشقش بودن ،من حسودی نمیکردم ولی خب بالاخره ازش خوشم میاد دیگه...
بلند شدم و رفتم سمت حموم خودمو شستم و یه حموم کردم اومدم بیرون و یه تیپ قشنگ زدم خیلی لباسمو دوست داشتم(عکسش تو پست هست)
از رنگ مشکی و بنفش خوشم میاد پس این لباسو انتخاب کردم هوا خیلی گرم یا خیلی خنک نبود اماده شدم کیفم رو برداشتم با خودم گفتم شاید نیاز شه لباسم رو عوض کنم پس یه کراپ و شلوارک برداشتم و گذاشتم تو کیفم بقیه وسایل رو هم گذاشتم و راه افتادم
.
.
.
.
.
.
.
اگه خوشتون اومد لایک کنید یا کامنت بزارید چون نمیدونم دوست دارید ادامشم بزارم یا نه و من سریع نمیرم سر پارت های هنتای آرام باشید :)
(پارت ۱)
از زبون هیمیکی:قرار بود سویچیرو منو خونه ی خودشون دعوت کنه چند ساعتی قرار بود با هم خوش بگذرونیم راستشو بخوای من خیلی هیجان زده ام که میخوام برم پیش سویچیرو چون من از اون خوشم میومد خیلی پسر جذابی بود همه دختر های مدرسه عاشقش بودن ،من حسودی نمیکردم ولی خب بالاخره ازش خوشم میاد دیگه...
بلند شدم و رفتم سمت حموم خودمو شستم و یه حموم کردم اومدم بیرون و یه تیپ قشنگ زدم خیلی لباسمو دوست داشتم(عکسش تو پست هست)
از رنگ مشکی و بنفش خوشم میاد پس این لباسو انتخاب کردم هوا خیلی گرم یا خیلی خنک نبود اماده شدم کیفم رو برداشتم با خودم گفتم شاید نیاز شه لباسم رو عوض کنم پس یه کراپ و شلوارک برداشتم و گذاشتم تو کیفم بقیه وسایل رو هم گذاشتم و راه افتادم
.
.
.
.
.
.
.
اگه خوشتون اومد لایک کنید یا کامنت بزارید چون نمیدونم دوست دارید ادامشم بزارم یا نه و من سریع نمیرم سر پارت های هنتای آرام باشید :)
۷.۶k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.