بسم رب الشهداء

بسم رب الشهداء...

شهید روح الله قربانی



متاسفانه روح اله نه کربلا رفت نه مکه ... روح اله دستش رو میذاشت رو قلبش و می گفت کربلا و مکه اینجاست ...
روح اله این سالها که می رفت سوریه حتی یه نخود ازونجا سوغات نمی آورد... هرکاریش کردن گفت اینجا بازار شااااااام هست من ازبازار شام خرید نمی کنم...

٢٦ سال برادرم بود ولی به جرات می تونم بگم هنووووز نشناختمش چقدر بزرگ بود چقدر بزرگ فکر می کرد ...

ان شاءالله بتونیم به وصیتهاش عمل کنیم ان شاءالله خودش هوامونو داشته باشه...

به نقل از خواهر شهید مدافع حرم روح الله قربانی...


شهادت جامونده هاصلوات...
دیدگاه ها (۱)

بسم رب الشهداء...مرداد ماه بود سال 80 یا 81 دقیقا یادم نیست ...

بسم رب الشهداء...اردیبهشت ماه ساعت ٤ بعداز ظهر بود بهم زنگ و...

بسم رب الشهداء...شربت عسل...رسیدم دم در خونه . زنگ زدم. مه...

بسم رب الشهداء...متن وصیت نامه شهیدعلیرضامرادی که فقط چند ر...

با یتیمی بزرگ شدم درد فقر را نشنیده ام ،لمس کردم.پیامبر اکرم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط