پارت179
#پارت179
_خب این واسه تو! نفر بعدی!
روزبه بشقاب را جلوترگرفت و با دقت نگاهش کرد!
لبهایش را آویزان کرد و گفت:
_همین؟! این خو فقط لا دندونام گیر میکنه
فرشید بشقاب عاطفه را پر کرد و گفت:
_زیادت هم هست، چاق میشی از ریخت و قیافه میوفتی!
محمد بلند خندید و گفت:
_نه که الان خیلی ریخت و قیافه داره!
مهرنوش خیلی جدی گفت:
_تا ریخت و قیافه از نظر شما چی باشه!
آقا روزبه خیلیم خوبن!
محمد آب دهانش را قورت داد و خیلی سر به زیر گفت:
_بله بله حق با شماست!
رویش را به طرف روزبه چرخاند و آهسته گفت:
_نمیشه دیگه حرفم بارت کنیم، وکیل وسیع داری!
روزبه خندید و قیافه گرفت.
_تا چِشات دراد...
مهرنوش_چیزی گفتید آقا محمد؟
محمد_آره آره! داشتم میگفتم، ماشالا بزنم به تخته چه امشب ماه شده روزبه!
فرشید خندید و گفت:
_حالا چون داداشم میگه ماه شدی یه قاشق دیگه بهت گوشت میدم.
...
_خب این واسه تو! نفر بعدی!
روزبه بشقاب را جلوترگرفت و با دقت نگاهش کرد!
لبهایش را آویزان کرد و گفت:
_همین؟! این خو فقط لا دندونام گیر میکنه
فرشید بشقاب عاطفه را پر کرد و گفت:
_زیادت هم هست، چاق میشی از ریخت و قیافه میوفتی!
محمد بلند خندید و گفت:
_نه که الان خیلی ریخت و قیافه داره!
مهرنوش خیلی جدی گفت:
_تا ریخت و قیافه از نظر شما چی باشه!
آقا روزبه خیلیم خوبن!
محمد آب دهانش را قورت داد و خیلی سر به زیر گفت:
_بله بله حق با شماست!
رویش را به طرف روزبه چرخاند و آهسته گفت:
_نمیشه دیگه حرفم بارت کنیم، وکیل وسیع داری!
روزبه خندید و قیافه گرفت.
_تا چِشات دراد...
مهرنوش_چیزی گفتید آقا محمد؟
محمد_آره آره! داشتم میگفتم، ماشالا بزنم به تخته چه امشب ماه شده روزبه!
فرشید خندید و گفت:
_حالا چون داداشم میگه ماه شدی یه قاشق دیگه بهت گوشت میدم.
...
۷۱۷
۱۸ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.