black flower(p,75)

black flower(p,75)

درد توی بند بند استخونای بدن تهیونگ پیچیده بود
و از شدت گرما احساس میکرد روی آتیش در حال کباب شدنه
دونه های عرق پشت سر هم روی بدنش سُر می خوردند
و حالش رو بدتر از چیزی که بود می کردند.

با پاهای کوچیکش پتوش رو کنار زد
و روی تخت نشست
و با آستین بلند لباسش عرقی که از سر و گردنش می چکید رو پاک کرد.

تهیونگ نمی دونست مشکل چیه
و چه اتفاقی داره براش میفته و چرا ساعت 2 شب از خواب بیدار شده
اما هر چی که بود قبلا تجربه اش نکرده بود.

به علاوه اونقدر آزار دهنده و مضخرف بود که آرزو می کرد زودتر تموم شه .


با حس گرمای که ناگهان به پایین تنه اش حجوم آورد، با صدای بلند ناله کرد.

می تونست احتمال بده که چه اتفاقی براش در حال رخ دادنه...

از درد به خودش پیچید و جنین وار توی خودش جمع شد.

دستش رو به بدن تب دارش نزدیک کرد ...


فاک خیلی داغ بود.

اون لعنتی حسابی درد میکرد و به شدت نیاز به لمس و خالی شدن داشت....

مشابه این اتفاق چند سال پیش براش افتاده بود.
وقتی یه پسر تازه به بلوغ رسیده ی هورونی بود که دور از چشم والدینش از توی مجله های پلی بوی عکس زن ها رو تماشا میکرد...
پورن میدید و با تصور یکی از معلمای خوشگل مدرسشون رویا پردازی می کرد.......

اما تهیونگ مدت ها بود که نه به پورن هاب سر می زد
و نه در مورد اون پورن استرای خوش اندام رویا می دید .

پس چرا اینقدر داغ شده بود ......
و چرا پایین تنش درد داشت و اذیتش می کرد؟

صدایی که تو سرش زمزمه میکرد هیت شده بلندتر شد....
و شکش رو به یقین تبدیل کرد.

<<<<<<
بچه ها ببخشید دیر گذاشتم دستم در رفته بود.
دیدگاه ها (۱۲)

black flower(p,76)

black flower(p,77)

کیوتا میشه این عشقولیم رو فالو کنید 🥺👈🏻👉🏻ایدی پیج:https://wi...

نباتا لطفا این فیک نویس خوشگلمون رو هم فالو کنید . ایدی پیج...

black flower(p,263)

black flower(p,271)

black flower(p,241)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط