ماه زیبای من ۲
ماه زیبای من ۲
پارت دوم
__________________
ویو ا.ت
سمت دستشویی رفت بعد از انجام دادن کار های لازم از دستشویی اومد بیرون داشت دنبال یونگی و جیهوپ میگشت که یه نفر که دستش کلی برگه و یه دونه آیس کافه بود با دو میآمد سمتش خورد بهش و هر دوشون افتادن زمین
+آخخ
برگشت سمتش
+آقا حواست کجاست ؟!
_ب،ببخشید عجله داشتم
+آیشش
نگاهی به لباس سفیدش کرد که الان با آیس کافه کثیف شده بود کرد
مرده از جاش بلند شد دستش رو سمت ا.ت دراز کرد
_من واقعا متاسفم ...لطفاً بلند شید
دستش رو گرفت ولی احساس میکرد یکبار دیگه هم دستش رو گرفته بود از افکارش بیرون اومد و بلند شد برگه ها رو با کمک اون مرده از روی زمین جمع کرد یه برگه رو برداشت که با عکسی مواجه شد
عکس رو گرفت
+ا،این ...
مرده برگه رو سریع از دستش گرفت
_چ،چیزه این ...خصوصیه
براش سوال شده بود چرا...باید عکس خودش دست یکی دیگه باشه عکسی که دو سال پیش لب ساحل گرفته بود و ...چرا باید خصوصی و شخصی باشه
به مرده احترام گذاشت
+من میرم دیگه ...ببخشید و ... خداحافظ
از پیش اون مرده رفت و به جیهوپ و یونگی رسید
+بریم ؟!
#چرا لباست کثیفه ؟!
+هیچی نیست یه نفر خورد بهم و آیس کافش ریخت روم
@بیا پالتو من رو بگیر خوب نیست
+باشه
سمت عمارت رفتن بعد از نیم ساعت رسیدن به عمارت
در رو باز کردن
با عمارت پر خاک روبرو شدن پارچه های سفیدی که روی مبل ها میز ها کشیده شده بودن
+خب ...انگار خیلی کار داریم هنوز
#من...میرم بیرون
+یا یونگی حق نداری بری بیرون
@نچ نچ نمیتونی فرار کنی عزیزمم
#زهر مار ...هوفف ...خب ...فکر کنم باید شروع کنیم
چمدان ها رو یه گوشه ول کردیم و شروع کردیم به تمیز کردن بعد از پنج ساعت بالاخره تمام شد
#چقدر کثیف بود
+مثل اینکه یه سال نبودیم هاا
@راست میگه ...بریم دوش بگیریم
هر کس رفت دوش گرفت ا.ت هم بعد از دوش گرفتن رو تخت دراز کشیده بود که در باز شد
#ا.ت ...جیهوپ غذا سفارش داده ...بیا بریم
+اومدمم
رفتیم پایین و غذا خوردیم
بعد از یک ساعت رفتیم داخل اتاق هامون که کنار هم بود خوابیدیم
ادامه تو کامنت
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN#fake#
پارت دوم
__________________
ویو ا.ت
سمت دستشویی رفت بعد از انجام دادن کار های لازم از دستشویی اومد بیرون داشت دنبال یونگی و جیهوپ میگشت که یه نفر که دستش کلی برگه و یه دونه آیس کافه بود با دو میآمد سمتش خورد بهش و هر دوشون افتادن زمین
+آخخ
برگشت سمتش
+آقا حواست کجاست ؟!
_ب،ببخشید عجله داشتم
+آیشش
نگاهی به لباس سفیدش کرد که الان با آیس کافه کثیف شده بود کرد
مرده از جاش بلند شد دستش رو سمت ا.ت دراز کرد
_من واقعا متاسفم ...لطفاً بلند شید
دستش رو گرفت ولی احساس میکرد یکبار دیگه هم دستش رو گرفته بود از افکارش بیرون اومد و بلند شد برگه ها رو با کمک اون مرده از روی زمین جمع کرد یه برگه رو برداشت که با عکسی مواجه شد
عکس رو گرفت
+ا،این ...
مرده برگه رو سریع از دستش گرفت
_چ،چیزه این ...خصوصیه
براش سوال شده بود چرا...باید عکس خودش دست یکی دیگه باشه عکسی که دو سال پیش لب ساحل گرفته بود و ...چرا باید خصوصی و شخصی باشه
به مرده احترام گذاشت
+من میرم دیگه ...ببخشید و ... خداحافظ
از پیش اون مرده رفت و به جیهوپ و یونگی رسید
+بریم ؟!
#چرا لباست کثیفه ؟!
+هیچی نیست یه نفر خورد بهم و آیس کافش ریخت روم
@بیا پالتو من رو بگیر خوب نیست
+باشه
سمت عمارت رفتن بعد از نیم ساعت رسیدن به عمارت
در رو باز کردن
با عمارت پر خاک روبرو شدن پارچه های سفیدی که روی مبل ها میز ها کشیده شده بودن
+خب ...انگار خیلی کار داریم هنوز
#من...میرم بیرون
+یا یونگی حق نداری بری بیرون
@نچ نچ نمیتونی فرار کنی عزیزمم
#زهر مار ...هوفف ...خب ...فکر کنم باید شروع کنیم
چمدان ها رو یه گوشه ول کردیم و شروع کردیم به تمیز کردن بعد از پنج ساعت بالاخره تمام شد
#چقدر کثیف بود
+مثل اینکه یه سال نبودیم هاا
@راست میگه ...بریم دوش بگیریم
هر کس رفت دوش گرفت ا.ت هم بعد از دوش گرفتن رو تخت دراز کشیده بود که در باز شد
#ا.ت ...جیهوپ غذا سفارش داده ...بیا بریم
+اومدمم
رفتیم پایین و غذا خوردیم
بعد از یک ساعت رفتیم داخل اتاق هامون که کنار هم بود خوابیدیم
ادامه تو کامنت
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN#fake#
۳.۳k
۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.