میخواست برود

میخواست برود
دنبال کفش هایش میگشت
پیدایشان نمیکرد
پشیمان شد از رفتن
لبخندی گوشه ی لبانم جا خوش کرد
نبودن کفش هایش بهانه ی خوبی برای ماندن بود 👣 😌
دیدگاه ها (۱)

من اینورماون اونوربا یکی از دوستام حرف میزنملبخند میزنمسرم و...

کاش میشد به عقب برگردم...همه ی اون چیزایی که باعث شد تورو از...

روزها و شب های زیادی تو اتاقم میشینم، می ایستم، فکر می کنم ب...

من نمیتونم مشت بکوبم دیوار!من نمیتونم جیغ بزنم!من نمیتونم رگ...

دستمال شیکی از جیبش درآورد و مشغول برق انداختن دو چشم مار که...

گناهکار ) ۱۳۴ part زن پیر نگاه غمگینی بهش کرد تا اینکه همراه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط