خانواده داشتن اینجوری ست که؛ تو آنجا نیستی! به طور کامل ه
خانواده یعنی تو قلبهای ناسازگار و سرکش و مستقلی بیرون و خارج از کنترل خودت داری که متصلی به آنان اما نه فرصت و توان کافی برای مراقبت و محافظت از آنان داری، نه مجازی به تعیین و تغییر مسیرشان!
خانواده یعنی تو محکومی به تحمل رنجهایی که هم رنج تو نیست، هم رنج توست...
تو تا آخر دنیا و تا دورترین فاصلهها هم که بروی، ساقههات را با خودت بردهای و ریشههات را همانجا میان خانوادهات جا گذاشتهای.
مگر میتوان بدون ریشه، ادامه داد و احساس فقدان نداشت و سبز ماند؟!
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.