پارت 6 فصل 2 منه گناهکار
پارت 6 فصل 2 منه گناهکار
شوگا ویو
شوگا : ببینم امروز صبح کسی از اینجا نرفته بیرون ؟
نگهبان : نه آقا هیچ کس نرفته
شوگا : لعنتی اون رفته بیرون شماها چطوری حواستون نیست ها؟ ( با داد )
نگهبان : معذرت میخوایم آقا
شوگا : برید ببینید کجاس اون دختر
نگهبان : چشم
شوگا : زود باشید ( با داد )
اعصابم خورد شده بود این کجا رفته نمیدونم فرار کرده یا تو همین خونس سریع رفتم تو خونه و به همه ی خدمتکارا گفتم که همه جای خونه رو بگردن ببینن هست یا نیست ولی نبود هیچ جا نبود
...........
نیم ساعته دارم دنبالش میگردم توی حیاط وایساده بودم که یه چیزی از روی دیوار پرید این طرف دیوار بهش نگاه کردم باورم نمیشه ا/ت بود از دیوار پرید؟ مثل گربه میمونه سریع رفتم سمتش تعجب کرده بود
شوگا : معلوم هست کجایی
ا/ت : رفتم قدم بزنم
شوگا : رفتی قدم بزنی یا فرار کنی
ا/ت : اگه میخواستم فرار کنم اینجا چیکار میکردم
شوگا : برو تو اینجا نمیشه دعوا کرد برو تو فعلا بعدا به حسابت میرسم
ا/ت : نه بابا
شوگا : گفتم برو تو
ا/ت : نمیرم
شوگا : پس که اینطور
اومدم بغلش کنم ببرمش که زیر پایی انداخت و افتادم لعنتی حتما باید پلیس میشدی توی این همه شغل
شوگا : دارم برات ...صبر کن
ا/ت : صبر کردم
پاشدم و جلوش وایسادم
شوگا : میخوای تا آخرش اینجا بمونی؟
ا/ت : آره چطور
شوگا : پس همینجا تا شب کنار نگهبانا کشیک میدی
ا/ت: چی
شوگا : اینم تنبیهت تا صبح باید اینجا وایسی و مواظب باشی کسی نیاد
ا/ت : چرا خودت واینمیسی؟
شوگا : چون من مثل گربه صبح زود فرار نکردم بزنم بیرون
ا/ت : دلم خواست که چی
شوگا : میری یا ببرمت
ا/ت : میرم لازم نیس...بازم میوفتی
شوگا : ببین
دویید رفت سمت خونه نمیدونم بهش بخندم یا بگیرم خفش کنم موبایلمو در اوردم و زنگ زدم به نگهبانا وقتی موبایلمو شکستم یکی دیگه گرفتم این بهتر کار میکنه به نگهبانا گفتم برگردن
و رفتم داخل خونه نبودش معلوم نیست باز کجا رفته رفتم سمت اتاقش درو باز کردم نشسته بود رو تخت
شوگا : بیا بیرون کارت دارم
ا/ت : باشه
اومدش بیرون از اتاق
شوگا: برو
ا/ت : کجا برم
شوگا : همون اتاق
ا/ت : کدوم اتاق
فهمیده بود میخواست خودشو به اون راه بزنه
شوگا : خودت خیلی خوب میدونی
ا/ت : نمیرم
شوگا : باشه خودم میبرمت
بازوشو گرفتم و بردمش زورش خیلی زیاد بود وسط راه وایساد نمیومد دیدم نمیشه انداختمش رو کولم چون حواسش نبود ایندفعه موفق شدم رفتم سمت اتاق تقلا میکرد ولی نمیومد چیکار کنم تقصیر خودشه رفتم داخل اتاقو درو با پام بستم
ا/ت : ولم کن تو فقط منو بزار پایین ببین چیکارت میکنم
شوگا : مثلا میخوای چیکار کنی؟
امیدوارم خوشتون بیاد 🤍☁
خوشحال میشم لایک کنید و کامنت بزارید 🫂☁
درخواستی دارید بگید (◍•ᴗ•◍)🤍☁
شوگا ویو
شوگا : ببینم امروز صبح کسی از اینجا نرفته بیرون ؟
نگهبان : نه آقا هیچ کس نرفته
شوگا : لعنتی اون رفته بیرون شماها چطوری حواستون نیست ها؟ ( با داد )
نگهبان : معذرت میخوایم آقا
شوگا : برید ببینید کجاس اون دختر
نگهبان : چشم
شوگا : زود باشید ( با داد )
اعصابم خورد شده بود این کجا رفته نمیدونم فرار کرده یا تو همین خونس سریع رفتم تو خونه و به همه ی خدمتکارا گفتم که همه جای خونه رو بگردن ببینن هست یا نیست ولی نبود هیچ جا نبود
...........
نیم ساعته دارم دنبالش میگردم توی حیاط وایساده بودم که یه چیزی از روی دیوار پرید این طرف دیوار بهش نگاه کردم باورم نمیشه ا/ت بود از دیوار پرید؟ مثل گربه میمونه سریع رفتم سمتش تعجب کرده بود
شوگا : معلوم هست کجایی
ا/ت : رفتم قدم بزنم
شوگا : رفتی قدم بزنی یا فرار کنی
ا/ت : اگه میخواستم فرار کنم اینجا چیکار میکردم
شوگا : برو تو اینجا نمیشه دعوا کرد برو تو فعلا بعدا به حسابت میرسم
ا/ت : نه بابا
شوگا : گفتم برو تو
ا/ت : نمیرم
شوگا : پس که اینطور
اومدم بغلش کنم ببرمش که زیر پایی انداخت و افتادم لعنتی حتما باید پلیس میشدی توی این همه شغل
شوگا : دارم برات ...صبر کن
ا/ت : صبر کردم
پاشدم و جلوش وایسادم
شوگا : میخوای تا آخرش اینجا بمونی؟
ا/ت : آره چطور
شوگا : پس همینجا تا شب کنار نگهبانا کشیک میدی
ا/ت: چی
شوگا : اینم تنبیهت تا صبح باید اینجا وایسی و مواظب باشی کسی نیاد
ا/ت : چرا خودت واینمیسی؟
شوگا : چون من مثل گربه صبح زود فرار نکردم بزنم بیرون
ا/ت : دلم خواست که چی
شوگا : میری یا ببرمت
ا/ت : میرم لازم نیس...بازم میوفتی
شوگا : ببین
دویید رفت سمت خونه نمیدونم بهش بخندم یا بگیرم خفش کنم موبایلمو در اوردم و زنگ زدم به نگهبانا وقتی موبایلمو شکستم یکی دیگه گرفتم این بهتر کار میکنه به نگهبانا گفتم برگردن
و رفتم داخل خونه نبودش معلوم نیست باز کجا رفته رفتم سمت اتاقش درو باز کردم نشسته بود رو تخت
شوگا : بیا بیرون کارت دارم
ا/ت : باشه
اومدش بیرون از اتاق
شوگا: برو
ا/ت : کجا برم
شوگا : همون اتاق
ا/ت : کدوم اتاق
فهمیده بود میخواست خودشو به اون راه بزنه
شوگا : خودت خیلی خوب میدونی
ا/ت : نمیرم
شوگا : باشه خودم میبرمت
بازوشو گرفتم و بردمش زورش خیلی زیاد بود وسط راه وایساد نمیومد دیدم نمیشه انداختمش رو کولم چون حواسش نبود ایندفعه موفق شدم رفتم سمت اتاق تقلا میکرد ولی نمیومد چیکار کنم تقصیر خودشه رفتم داخل اتاقو درو با پام بستم
ا/ت : ولم کن تو فقط منو بزار پایین ببین چیکارت میکنم
شوگا : مثلا میخوای چیکار کنی؟
امیدوارم خوشتون بیاد 🤍☁
خوشحال میشم لایک کنید و کامنت بزارید 🫂☁
درخواستی دارید بگید (◍•ᴗ•◍)🤍☁
۹۶.۴k
۱۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.