رمان شیطان کش عشق پنهان

رمان شیطان کش ( عشق پنهان )
ذهن شینوبو : نیاز به فکر نیست میدونم ازم متنفره ولی این دلیل نمیشه از دوست داشتنش دست بکشم من اون رو انتخاب نکردم قلبم انتخابش کرده . . . مهم نیست چندبار سعی کردم بهش فکر نکنم نمیتونم بهش فکر نکنم . . . باید یه کاری بکنم هرچند سخته ولی باید بهش بگم ‌. . . اگه ازم متنفر بود هم مهم نیس تهش خودم رو میکش.م . براش نامه مینویسم تا یه جایی هم رو ملاقات کنیم
محتوای نامه : تومیوکا سان، میشه امشب به جنگلی بیای که دیشب اونجا یک شیطان رو کشتیم ؟ میخوام درباره ی موضوعی با شما صحبت کنم، بالای اون کلبه منتظر شما هستم
کلاغ نامه رو به دست گیو رسوند ولی گیو نمیخواست به اونجا بره چون میترسید اون مهارت های اجتماعی خوبی نداشت ( نمیتونست به خوبی ارتباط برقرار کنه ) و بخاطر همین میترسید که اشتباهی کنه و باعث باراحتی شینوبو بشه
محتوای نامه گیو : من کاری برام پیش اومده نمیتونم بیام
شینوبو : میدونستم . . . اون از من متنفره . . . ولی میخوام بهش بگم ! یکبار دیگه تلاش میکنم
محتوای نامه ی دوم : تومیوکا سان موضوع خیلی مهمیه ! لطفا بیا چون خیلیییی مهمه باید راجبش باهات حرف بزنم
گیو بعد از خوندن نامه ی دوم تصمیم گرفت بره ولی هنوز مردد بود
شب . . .
شینوبو بالای سقف اون کلبه منتظر بود و به ابن فکر میکرد که چجوری باید بگه بعد از چند دقیقه گیو هم رسید
شینوبو : ممنونم تومیوکا سان ! به موقع اومدید
برای بعدی لایک کن 😊
دیدگاه ها (۷)

رمان شیطان کش ( عشق پنهان )گیو : خب چی میخواستی بگی ؟شینوبو ...

رمان شیطان کش ( عشق پنهان )شینوبو : من باید یه نامه دیگه بنو...

رمان شیطان کش ( عشق پنهان )در یک شب بارونی کلاغ ها به ارباب ...

میخوام پستام رو پاک کنم و از نو شروع کنم 😊 آنفالو نکنید

#تنها_در_تاریکی #𝑝𝑎𝑟𝑡𝟐 به مقر رسیدن همه ی هاشیرا ها اونجا بو...

تناسخ چپتر ۱۷

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط