پایان خوش

پایان خوش

پارت ۳۳

ا/ت: وقت داری
جئون: آره بیا
ا/ت: میرم میشینم روی صندلی امم من میخوام از تهیونگ جدا شم
جئون: ع ع ع چی چرا
ا/ت: قرار با یکی دیگه ازدواج کنه
جئون: یا خدا با کی میخواد ازدواج کنه
ا/ت: با دختر خالش
جئون: اون ترو دوست داره محاله ترو طلاق بده نه نمیشه
ا/ت: فعلا که میبینی شده خب من دیگه میرم
جئون: کاری داشتی من در خدمتم
ا/ت: مرسی
جئون: خواهش
خ. ت: رسیدم شرکت از ماشین پیاده شدم رفتم تو شرکت از پله ها بالا رفتم دنبال اتاق ته میگشتم
جئون: داشتم راه میرفتم یک خانوم دیدم بفرمایید کاری داشتید
خ. ت: اوهوم دنبال تهیونگ میگشتم
جئون: اون اتاق آخری اتاق ایشون هست
خ. ت: ممنون
جئون: با تعجب به دختره نگاه میکنم
خ. ت: میرم سمت اتاق ته در اتاقش و میزنم
تهیونگ: بیا تو
خ. ت: میرم تو اتاق ته میگم عشقممم
تهیونگ: عه خوش اومدی
جئون: میرم از پله ها پایین ا/ت رو می بینم میرم سمتش (با صدای بلند میگم ا/ت)
ا/ت: صدای جئون و میشنوم چرا داد میزنی چیزی شده
جئون: میگم اون دختره رو میشناسی که رفت دو اتاق تهیونگ
ا/ت: آره اون دختر خالش هست همون که میخواد باهاش ازدواج کنه
جئون: او جالب شد


(ادامه پارت بعدی)