پایان خوش
پایان خوش
پارت ۳۱
د. ا: باش مامان
تهیونگ: بلند میشم میرم سر میز می شینم اوههه چقدر خوب
ا/ت: خب بیا عزیزم اینجا بشین غذات و بخور
تهیونگ: تو هم شروع کن بخور
ا/ت: باش عزیزم
تهیونگ: یکم غذا میخورم بلند میشم به کارمند های شرکت نگاه میکنم ببینم چجوری کار میکنن
ا/ت: دست دخترم و می گیرم از سر میز بلند میکنم میز و جمع میکنم
تهیونگ: داشتم نگاه کار کارمند ها می کردم یهو در زدن
رفتم درو باز کردم دیدم مامان و بابام اومدن بیاید داخل
ا/ت: میرم قهوه درسته میکنم بعد میرم میشینم
تهیونگ: بابا چیزی شده اومدید
ب. ت: نمیدونیم چجوری بگیم
تهیونگ: خب بگید دیگه
ب. ت: شما باید از هم طلاق بگیرید
تهیونگ: چی چرا
ب. ت: باید با دختر خالت ازدواج کنی و روی حرف ما هم حرف نمیزنی
تهیونگ: بابا من همیشه به تصمیم شما احترام گذاشتم اما اینو نه من زنم و دوست دارم و ارش طلاق نمی گیرم
ب. ت: همین که گفتم حرف نباشه ما دیگه میریم فقط اومدیم که اینو بگیم
ا/ت: وقتی این حرف و شنیدم سریع میرم تو اتاق
تهیونگ: ا/ت درو باز کن
ا/ت: نمیخوام حرف بزنم
تهیونگ: پشت در میشینم_
د. ا: بابا چرا اینجا نشستی
تهیونگ: هیچی همینجوری بیا با هم بریم بخواب
د. ت: باش
تهیونگ: بلند میشم میربمش تو اتاق بعد چند دقیقه خوابش میبره لامپ و خاموش میکنم میرم بیرون
ا/ت: اشک هام و پاک میکنم میرم میخوابم
تهیونگ روی مبل میخوابم
(ادامه پارت بعدی)
پارت ۳۱
د. ا: باش مامان
تهیونگ: بلند میشم میرم سر میز می شینم اوههه چقدر خوب
ا/ت: خب بیا عزیزم اینجا بشین غذات و بخور
تهیونگ: تو هم شروع کن بخور
ا/ت: باش عزیزم
تهیونگ: یکم غذا میخورم بلند میشم به کارمند های شرکت نگاه میکنم ببینم چجوری کار میکنن
ا/ت: دست دخترم و می گیرم از سر میز بلند میکنم میز و جمع میکنم
تهیونگ: داشتم نگاه کار کارمند ها می کردم یهو در زدن
رفتم درو باز کردم دیدم مامان و بابام اومدن بیاید داخل
ا/ت: میرم قهوه درسته میکنم بعد میرم میشینم
تهیونگ: بابا چیزی شده اومدید
ب. ت: نمیدونیم چجوری بگیم
تهیونگ: خب بگید دیگه
ب. ت: شما باید از هم طلاق بگیرید
تهیونگ: چی چرا
ب. ت: باید با دختر خالت ازدواج کنی و روی حرف ما هم حرف نمیزنی
تهیونگ: بابا من همیشه به تصمیم شما احترام گذاشتم اما اینو نه من زنم و دوست دارم و ارش طلاق نمی گیرم
ب. ت: همین که گفتم حرف نباشه ما دیگه میریم فقط اومدیم که اینو بگیم
ا/ت: وقتی این حرف و شنیدم سریع میرم تو اتاق
تهیونگ: ا/ت درو باز کن
ا/ت: نمیخوام حرف بزنم
تهیونگ: پشت در میشینم_
د. ا: بابا چرا اینجا نشستی
تهیونگ: هیچی همینجوری بیا با هم بریم بخواب
د. ت: باش
تهیونگ: بلند میشم میربمش تو اتاق بعد چند دقیقه خوابش میبره لامپ و خاموش میکنم میرم بیرون
ا/ت: اشک هام و پاک میکنم میرم میخوابم
تهیونگ روی مبل میخوابم
(ادامه پارت بعدی)
۱۸.۸k
۰۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.