از نفرت تا عشق
P:۸
فلیکس برای یه لحظه نگاهش از چشنای عصبیت به لب هاش و بعد دستاش افتاد
فلیکس:مشکلم اینکه زیادی بی نقصی.و من از آدمایی که ادای بی نقص بودن رو در میارن متنفرم
ات پوزخند زد و خودش رو به فلیکس نزدیک کرد
ات:دنبال چی میگردی فلیکس؟دنبال یه نقطه ضعف؟که بعدا بری با چان وبقیه بهش بخندی؟
فلیکس انتظار نداشت انقدر جسورانه برخورد کنی بوی عطر ملایم ات توی ریه هاش پیچید و برای یه لحظه تمرکزش رو از دست داد.اما قبل از اینکه بتونه جوابی بده چشمش به دفتر طراحی زیر کوسن مبل افتاد که نیمه کاره بیرون زده بود.دستش رو دراز کرد و قاپیدش
ات:نه!اون نه به اون دست نزن!
ات میخواست دفتر چه رو از دست فلیکس بگیره اما فلیکس قد بلندی و داشت و رو هوا بازش کرد.
فلیکس:ببینیم اینجا چی داری....اوه پس خانم نقاش هم هست!
فلیکس با ورق زدن دفترچه چشماش از تعجب گرد شد...
توی صفحه ها سیاه قلم های فوقالعاده ای از منظره ای غمگین و...پرتره هایی از آدم های ناشناس بود.اما چیزی که صفحه ی آخر بود شکش کرد.
طراحی یه پسر که زیر بارون ایستاده بود و با نگاهی سرد به به دور دست خیره شده بود.نیم رخی که کشیده شده بود موهای حالت دار و مدل ایستادن اون پسر...دقیقا شبیه خود فلیکس بود ...
فلیکس برای یه لحظه نگاهش از چشنای عصبیت به لب هاش و بعد دستاش افتاد
فلیکس:مشکلم اینکه زیادی بی نقصی.و من از آدمایی که ادای بی نقص بودن رو در میارن متنفرم
ات پوزخند زد و خودش رو به فلیکس نزدیک کرد
ات:دنبال چی میگردی فلیکس؟دنبال یه نقطه ضعف؟که بعدا بری با چان وبقیه بهش بخندی؟
فلیکس انتظار نداشت انقدر جسورانه برخورد کنی بوی عطر ملایم ات توی ریه هاش پیچید و برای یه لحظه تمرکزش رو از دست داد.اما قبل از اینکه بتونه جوابی بده چشمش به دفتر طراحی زیر کوسن مبل افتاد که نیمه کاره بیرون زده بود.دستش رو دراز کرد و قاپیدش
ات:نه!اون نه به اون دست نزن!
ات میخواست دفتر چه رو از دست فلیکس بگیره اما فلیکس قد بلندی و داشت و رو هوا بازش کرد.
فلیکس:ببینیم اینجا چی داری....اوه پس خانم نقاش هم هست!
فلیکس با ورق زدن دفترچه چشماش از تعجب گرد شد...
توی صفحه ها سیاه قلم های فوقالعاده ای از منظره ای غمگین و...پرتره هایی از آدم های ناشناس بود.اما چیزی که صفحه ی آخر بود شکش کرد.
طراحی یه پسر که زیر بارون ایستاده بود و با نگاهی سرد به به دور دست خیره شده بود.نیم رخی که کشیده شده بود موهای حالت دار و مدل ایستادن اون پسر...دقیقا شبیه خود فلیکس بود ...
- ۷۴۷
- ۰۲ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط