و برای افکارش رنگ سبزی به بوم نقاشی اضافه کرد مغزش را ب

و برای افکارش رنگ سبزی به بوم نقاشی اضافه کرد ، مغزش را با مشکی و قلبش را از جنس سنگی تراشیده شده به نقش کشید ، دستانش را با سیم های بلند نشان داد و پاهایش را با قلیظ ترین قرمزی که داشت به خون شست .....
درد را در افکارش طوسی و زمانی که به شادی رسید .....نه رنگی برای اضافه شدن بود ، نه شادی برای به نقش بستن ،،،
دیدگاه ها (۰)

(و در اخر زیبا ترین قطعات یک نویسنده ، از روی زخم هایش نشعت ...

« باران ،....در معنی فقط افتادن قطرات اب از اسمان بود، ولی ...

+ میگفت تو با دستانت اثری خلق میکنی که باعث حریت من میشود .....

+ گاهی خنده ام میگرد که خودم را فردی بی نیرنگ خطاب میکرده ام...

{سناریوی شماره ۸} || پارت سی‌و ششم ||نام سناریو: 《 قلبی از س...

P⁶شاهزاده حمایتش را اعلام کرده و موازنه قوا تغییر کرده است. ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط